گنجور

بخش ۲ - مناجات در حضرت واهب منی و نجات

ای عذر پذیر عذرخواهان
عفو تو شفیع پرگناهان
خسرو که کمینه بندهٔ تست
در هر چه فتد فگندهٔ تست
آنرا که تو افگنی بهر زیست
بر داشتنش به بازوی کیست
بردار ز خاک ره، که پستم
از دست رها مکن که مستم
هر چند تن گناه پرورد
در حضرت قرب نیست در خورد
با این همه گر پذیری این خاک
نقصان چه بود به عالم پاک
از یاد خودم کن آن چنان شاد
کز هستی خود نیایدم یاد
تا جان بودم امیدوارم
کز شکر تو دل تهی ندارم
خواهم به ستایش تو بودن
من خود چه توانمت ستودن
هم تو دل پاک ده زبان هم
در مدحت خویش و بلکه جان هم
به گر ندهی، بهیچ سانم
آن جان، که به خویش زنده مانم
جانیم ده، از خزینهٔ بیش
کم زنده به تو کند، نه از خویش
گیرم که نه‌ام به لطف در خور،
آخر، نه که بنده‌ام برین در؟
گر رحمت تست بر نکو زیست،
رحمت کن بندگان بد کیست؟
آخر نه گلم سرشتهٔ تست؟
نیک و بد من نبشهٔ تست؟
جرمم منگر، که چاره‌سازی
طاعت مطلب، که بی نیازی
گر عون تو رحمتی نریزد،
از طاعت چون منی چه خیزد؟
فردا که ز بنده راز پرسی
ناکرده و کرده باز پرسی
چون می دانی، بکارسستم
شرمنده مکن، بساز جستم
از رحمت خویش کن درم باز
بی آنکه ز کرده پرسی‌ام باز
زان گونه به خویش ده پناهم
کز گنج تو خواهم آنچه خواهم
زینسان که امیدوارم از تو
خواهش، به جز این، ندارم از تو
کان دم که دمم ز تن بر آید
با نام تو جان من برآید
در حجلهٔ قدس بخش جایم
تا با تو به جانب تو آیم
آن راه نما به من نهانی
کاندر تو رسم، دگر تو دانی
در قربت حضرت مقدس
پیغمبر پاک رهبرم بس

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عذر پذیر عذرخواهان
عفو تو شفیع پرگناهان
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌توانی عذر عذرخواهان را بپذیری، عفو و بخشش تو می‌تواند واسطه‌ای برای آمرزش گناهکاران باشد.
خسرو که کمینه بندهٔ تست
در هر چه فتد فگندهٔ تست
هوش مصنوعی: آن پادشاهی که من بنده و خدمتگزار او هستم، در هر چیزی که پیش می‌آید، تابع و وابسته به توست.
آنرا که تو افگنی بهر زیست
بر داشتنش به بازوی کیست
هوش مصنوعی: هر کس که تو بخواهی و برای زندگی خود از او استفاده کنی، چه کسی می‌تواند او را از تو بگیرد؟
بردار ز خاک ره، که پستم
از دست رها مکن که مستم
هوش مصنوعی: از زمین راه برمی‌دارم، چون دیگر نمی‌توانم دست از آن بردارم، زیرا در حال مستی هستم.
هر چند تن گناه پرورد
در حضرت قرب نیست در خورد
هوش مصنوعی: هر چند که انسان‌ها گناهان زیادی دارند، اما در مقام نزدیکی به خداوند، گناه نمی‌تواند مانع از قبول شدن و رفع موانع باشد.
با این همه گر پذیری این خاک
نقصان چه بود به عالم پاک
هوش مصنوعی: اگر تو این خاک ناکامل را بپذیری، چه اشکالی دارد که در جهان مطهر حضور داشته باشی؟
از یاد خودم کن آن چنان شاد
کز هستی خود نیایدم یاد
هوش مصنوعی: به یاد خودم نیفتم، آن‌قدر شاد و خوشحالم که دیگر به وجود خودم فکر نکنم.
تا جان بودم امیدوارم
کز شکر تو دل تهی ندارم
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده‌ام، امیدوارم که دلم از شکر و محبت تو خالی نباشد.
خواهم به ستایش تو بودن
من خود چه توانمت ستودن
هوش مصنوعی: من می‌خواهم از تو ستایش کنم، اما نمی‌دانم چگونه می‌توانم خودم را مورد ستایش قرار دهم.
هم تو دل پاک ده زبان هم
در مدحت خویش و بلکه جان هم
هوش مصنوعی: تو هم دل پاکی داری، هم زبانت در ستایش خودت زیباست و حتی جانت نیز در همین راستاست.
به گر ندهی، بهیچ سانم
آن جان، که به خویش زنده مانم
هوش مصنوعی: اگر به من محبت نکنی، هیچ اهمیتی ندارد، چون من به خودم زنده‌ام و به وجود خود متکی‌ام.
جانیم ده، از خزینهٔ بیش
کم زنده به تو کند، نه از خویش
هوش مصنوعی: بیا جانم را به تو بدهم، چرا که زندگی‌ام را فقط به تو وابسته می‌بینم و نه به خودم.
گیرم که نه‌ام به لطف در خور،
آخر، نه که بنده‌ام برین در؟
هوش مصنوعی: اگرچه من لایق رحمت و لطف نیستم، اما در نهایت باید بگویم که من هم بنده‌ای هستم که در این درگاه حاضر هستم.
گر رحمت تست بر نکو زیست،
رحمت کن بندگان بد کیست؟
هوش مصنوعی: اگر رحمت تو شامل حال خوبان باشد، پس رحمت به بندگان بد چگونه است؟
آخر نه گلم سرشتهٔ تست؟
نیک و بد من نبشهٔ تست؟
هوش مصنوعی: آیا من آخرین گل ساخته شده توسط تو نیستم؟ آیا من نه نیک و بد تو نیستم؟
جرمم منگر، که چاره‌سازی
طاعت مطلب، که بی نیازی
هوش مصنوعی: به گناهانم نگاه نکن، زیرا در عمل به طاعت و عبادت، چاره‌ای جز بی‌نیازی ندارم.
گر عون تو رحمتی نریزد،
از طاعت چون منی چه خیزد؟
هوش مصنوعی: اگر رحمت تو شامل حال من نشود، از عبادت و اطاعتی مانند من چه نتیجه‌ای خواهد گرفت؟
فردا که ز بنده راز پرسی
ناکرده و کرده باز پرسی
هوش مصنوعی: فردا که از من در مورد اسرار بپرسی، هم چیزهایی را که نگفته‌ام و هم آنچه را که گفته‌ام، دوباره به زبان می‌آورم.
چون می دانی، بکارسستم
شرمنده مکن، بساز جستم
هوش مصنوعی: اگر می‌دانی که من به تو وابسته‌ام، مرا در سختی‌ها تنها نگذار و کمک کن تا بهتر بتوانم ادامه دهم.
از رحمت خویش کن درم باز
بی آنکه ز کرده پرسی‌ام باز
هوش مصنوعی: به من لطف کن و درِ رحمتت را به روی من بگشا، بی‌آنکه از گناهانم سوال کنی.
زان گونه به خویش ده پناهم
کز گنج تو خواهم آنچه خواهم
هوش مصنوعی: از آن نوع بپذیرم و به خود پناه دهم، زیرا از گنجینه‌ات هر چیزی که بخواهم، خواهم گرفت.
زینسان که امیدوارم از تو
خواهش، به جز این، ندارم از تو
هوش مصنوعی: من به امید تو هستم و هیچ خواسته دیگری از تو ندارم.
کان دم که دمم ز تن بر آید
با نام تو جان من برآید
هوش مصنوعی: وقتی که لحظه‌ی آخر عمرم فرارسد و جانم از بدنم خارج شود، با یاد تو روح و جان من به آسمان خواهد رفت.
در حجلهٔ قدس بخش جایم
تا با تو به جانب تو آیم
هوش مصنوعی: در اتاق مقدس مقامم را به من بده تا بتوانم به سمت تو بیایم.
آن راه نما به من نهانی
کاندر تو رسم، دگر تو دانی
هوش مصنوعی: کسی که به من نشان می‌دهد، در واقع من را به درون خودم می‌برد، و این موضوع را فقط خودت می‌دانی.
در قربت حضرت مقدس
پیغمبر پاک رهبرم بس
هوش مصنوعی: من در نزدیکی وجود مقدس پیامبر بزرگوار و رهبرم هستم.

حاشیه ها

1387/10/08 12:01
khalil moetamed

بخش 2 بیت:
18- زبنده >>> ز بنده
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1400/08/12 23:11
ALI MUSAVY

بیت 4 مصرع اول "بردار" صحیح ست.