گنجور

بخش ۱۷ - شنیدن لیلی، آوازهای دف تزویج مجنون، و ازان حرارت سوخته شدن

گویندهٔ این کهن فسانه
زان شعله چنین کشد زبانه
کان شمع نهان گداز شب خیز
پروانه صفت بر آتش تیز
کبکی که شکسته بال باشد
شاهین زندش چه حال باشد
چون غم زده را در آن تحیر
از خوردن غم درونه شد پر
بس کانده سینه شد فزونش
از دل به دهن رسید خونش
تیمار دلش، به جان نگنجید
جان خود چه، که در جهان نگنجید
شد در پی آنکه دل بکاود
وز غم قدری برون تراود
کاغذ طلبید و خامه برداشت
ترتیب سواد نامه برداشت
سودای جگر به نامه می‌ریخت
خونابه ز نوک خامه می‌ریخت
کاغذ چو تمام شد، نوردش
از خون دو دیده مهر کردش
وانگه طلبید قاصدی چست
کز باد به تک حریف می‌جست
دادش که: ببر بر آن خرابش
باز آور به من رسان جوابش
قاصد شد و آن صحیفه را برد
وآنجا که سپردنیست، بسپرد
مجنون، که بدید نامهٔ دوست
می‌خواست برون فتادن از پوست
دید از قلم جراحت انگیز
در دوده سرشته آتش تیز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویندهٔ این کهن فسانه
زان شعله چنین کشد زبانه
هوش مصنوعی: گویندهٔ این داستان قدیمی به خاطر آن آتش، چنین شعله‌ای را به جان می‌کشد.
کان شمع نهان گداز شب خیز
پروانه صفت بر آتش تیز
هوش مصنوعی: شمعی پنهان وجود دارد که مانند پروانه‌ای به عشق آتش شب، در حال ذوب شدن است. عشق او مانند شعله‌ای تیز و سوزان، دل را می‌سوزاند.
کبکی که شکسته بال باشد
شاهین زندش چه حال باشد
هوش مصنوعی: اگر کبکی که بالش شکسته باشد، با شاهینی دیگر مواجه شود، چه احساسی خواهد داشت؟ این نشان می‌دهد که در برابر قدرت و توانایی‌های دیگران، انسان ضعیف و آسیب‌پذیر احساس حقارت و ناامیدی می‌کند.
چون غم زده را در آن تحیر
از خوردن غم درونه شد پر
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی غمگین و گیج است، به گونه‌ای پر از غم و اندوه می‌شود که تحمل آن برایش دشوار می‌گردد.
بس کانده سینه شد فزونش
از دل به دهن رسید خونش
هوش مصنوعی: دل داغ‌دار و پرشور از درد و غم، به حدی رسیده که دیگر توانش را ندارد و در نهایت، درد و رنجی که در قلبش بوده، به زبانش می‌رسد و او را به بیان احساساتش مجبور می‌کند.
تیمار دلش، به جان نگنجید
جان خود چه، که در جهان نگنجید
هوش مصنوعی: دلش را به خوبی نتوانست نگه دارد، پس چطور می‌تواند جان خودش را در این جهان جا دهد؟
شد در پی آنکه دل بکاود
وز غم قدری برون تراود
هوش مصنوعی: او در جستجوی آن است که دلش آرام بگیرد و از غم‌هایش کمی فاصله بگیرد.
کاغذ طلبید و خامه برداشت
ترتیب سواد نامه برداشت
هوش مصنوعی: کاغذی خواست و قلمی برداشت تا نامه‌ای بنویسد و نوشته‌ها را سامان دهد.
سودای جگر به نامه می‌ریخت
خونابه ز نوک خامه می‌ریخت
هوش مصنوعی: دل تنگ و پر از درد و غم، وقتی که می‌نویسد، احساساتش را به شکلی عمیق و زنده روی کاغذ می‌ریزد. همانطور که او با قلمش می‌نویسد، اشک‌ها و غم‌هایش به صورت مکرر از نوک قلم جاری می‌شود.
کاغذ چو تمام شد، نوردش
از خون دو دیده مهر کردش
هوش مصنوعی: وقتی کاغذ تمام شد، اشک‌های چشم به عنوان مرکب برای نوشتن استفاده شد.
وانگه طلبید قاصدی چست
کز باد به تک حریف می‌جست
هوش مصنوعی: سپس او پیام‌رسانی چابک و تیزپا را فراخواند که از بادها به دنبال رقیبش می‌گشت.
دادش که: ببر بر آن خرابش
باز آور به من رسان جوابش
هوش مصنوعی: برادر، ببر آن ویرانه را و دوباره برگردان، تا جوابش را به من برسانی.
قاصد شد و آن صحیفه را برد
وآنجا که سپردنیست، بسپرد
هوش مصنوعی: فرستاده شد و آن نوشته را به مقصد برد و در جایی که باید تحویل می‌داد، تحویل داد.
مجنون، که بدید نامهٔ دوست
می‌خواست برون فتادن از پوست
هوش مصنوعی: مجنون که نامهٔ دوستش را دید، آرزو کرد که از پوستش بیرون بیفتد.
دید از قلم جراحت انگیز
در دوده سرشته آتش تیز
هوش مصنوعی: نگاه کن که چگونه زخم‌هایی که با قلم ایجاد شده، در تاریکی و دوده، شعلۀ تندی را به تصویر می‌کشند.

حاشیه ها

1387/11/14 12:02
khalil moetamed

بخش 17 بیت های :
4- در ان >>>> در آن
5- کانده >>>> که اندوه . چون خواننده اگر ندادند کانده همان که اندوه است , هرجا بگردد معنی کانده را پیدا نمی کند.
12- بران >>>> بر آن
13- وانجا>>>> و آنجا
13- سپرد دنیست >>> سپردنی است
---
پاسخ: با تشکر، غیر از مورد «کاندر» و «سپرد دنیست» که به صورت «سپردنیست» تصحیح شد باقی موارد مطابق فرموده تصحیح شد.

1387/11/14 13:02
khalil moetamed

وظیفه ی ما درست نوشتن است. دریافتن آهنگ درست شعر و جفت کردن واژه ها بر عهده خواننده است. در غیر اینصورت ساختار درست واژه ها بهم می ریزد. با تشکر بسیار از توجه و لطفتان.

1387/11/15 22:02

@خلیل:
بحث در مورد مسأله‏ای که به آن اشاره کردید و مواردی همچون «کاندر» و مانند آن مدنظرتان بوده،از حوصله‏ی حاشیه‏ی شعرها خارج است و فکر می‏کنم جای دیگری باید به آن پرداخته شود.
اما لازم می‏دانم برخی دلایلی را که با استناد به آنها مواردی مانند «کاندر» را به صورت «که اندر» تصحیح نمی‏کنم متذکر شوم:
دلیل اول این است که این رسم‏الخط در منابع اولیه‏ی گنجور (ری‏را و درج) به کرات استفاده شده و تغییر آن در بعضی شعرها باعث ایجاد یک رسم‏الخط دوگانه می‏شود. با توجه به این که حجم شعرها زیاد است بعید است به این زودیها با این سیستم بتوانیم همه را یکدست کنیم بنابراین تلاش می‏کنیم تا رسم‏الخطی را که مشکل مهمی ایجاد نمی‏کند حفظ کنیم.
دلیل دوم برای مواردی مثل «کاندر» -برای من حداقل- این است که این طرز نوشتن را من در کتابهای درسی دوران تحصیلم به وفور دیده‏ام. مطمئناً کتابهای درسی نیز از سلایق مؤلفانشان تبعیت می‏کنند اما به لحاظ آن که مخاطب آنها یک جمعیت چند ده میلیونی از محصلان است این سلایق را می‏توان به آسانی و بدون نیاز به آموزش مجدد به استاندارد پذیرفته شده تبدیل کرد.
شما بحث مشکل خواننده‏ای را مطرح کردید که معنای «کاندر» را نمی‏داند، اما به نظر شما خواننده‏ای که چنان مشکلی دارد به راحتی متوجه خواهد شد که «که اندر» را در این مصرع چگونه باید بخواند؟
در هر صورت این بحث را می‏توان ادامه داد ولی شاید به دلیل در دسترس نبودن استانداردهای پذیرفته شده و مدون -حتی با تکیه بر دلایل متعدد-، این بحث بیشتر بحث در مورد سلایق باشد تا حقایق قابل پذیرش.

1393/02/16 05:05
رضا

با سلام. خواستم بگم که الان خمسه امیر خسرو دهلوی کنار دست من موجود است و بنده در حال شرح یکی از قسمت های مجنون و لیلی هستم، اما تعداد ابیات کتاب27 تا است ،در حالی که در گنجور 15 بیت بیشتر یافت نمی شود.مورد بعدی عنوان های شعر هاست، آقا والا عنوانی که برا این قسمت هستش هیچ ربطی با متن شعر داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. عزیز من بعد از هر شعر عنوان آن ذکر شده ،یه نگاه به کتاب بندازید متوجه می شید. شما باید کاری کنید که آثارتون معتبر باشه، حیفه بابا این سایت خوب این همه ناقص باشه. با تشکر