گنجور

بخش ۵ - در فضیلت عشق

جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد
نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست
چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست
اگر چه عاشقی خود بت پرستیست
همه مستی شمر چون ترک هستیست
به عشق ار بت پرستی دینت پاکست
وگر طاعت کنی بی عشق خاکست
نئی کم زان زن هندو در نیکوی
که خود را زنده سوزد بر سر شوی
تو کز عشق حقیقی لافی ای دوست
خراش سوزنی بنمای در پوست
تو کز بانگ سگی از دین شوی فرد
نداری شرم از این ایمان بی درد
چو قمری را دهی بی جفت پرواز
ز بستان در قفس رغبت کند باز
کبوتر در هوای یار چالاک
فرو افتد ز ابر تیره بر خاک
ترا گر پای در سنگی براید
چو بی‌دردی ز دردت جان براید
فدای عشق شو گر خود مجازیست
که دولت را درو پوشیده رازیست
حقیقت در مجاز اینک پدید است
که فتح آن خزینه زین کلید است
کرم را شکر گوی زندگی باش
نمک را حق گذار بندگی باش
درت را قفل بر درویش کن سست
توانگر خود نه محتاج در تست
دهان مفلسان شیرین کن از قند
که بر حلوا کند منعم شکر خند
چو پیلان باش پیشانی گشاده
نه چون موران گره در سینه داده
کسی کز وام شیرین شد شمارش
همیشه تلخ باشد روزگارش
چو گردد ابر دولت بر تو در بار
فروتن باش همچون شاخ پر بار
به هستی به که خدمتگار باشی
که خود در نیستی ناچار باشی
تواضع کن ولیکن با کم از خویش
که با بیش از خودی لابد کنی بیش
بهر کاری که باشد تا توانی
خدا را یاد کن دیگر تو دانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد
هوش مصنوعی: دنیا بدون عشق هیچ نظمی ندارد و آسمان بدون تمایل هیچ دورانی را تجربه نمی‌کند.
نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست
هوش مصنوعی: هیچ کس در این دنیا به حقیقت انسانی نمی‌رسد، مگر آنکه عشق واقعی را در وجود خود داشته باشد، زیرا دیگران که فقط بر پایه مادیات زندگی می‌کنند، فاقد عمق وجودی و ارزش انسانی هستند.
چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست
هوش مصنوعی: چراغ کل جهان، عقل و دین هستند. عاشق شو که بالاتر از همه این‌ها، همین عشق است.
اگر چه عاشقی خود بت پرستیست
همه مستی شمر چون ترک هستیست
هوش مصنوعی: هرچند که عاشق بودن مانند پرستش بت است، اما همه آنچه را تجربه می‌کنی، به خاطر فراموش کردن خودت، می‌توان مستی نامید.
به عشق ار بت پرستی دینت پاکست
وگر طاعت کنی بی عشق خاکست
هوش مصنوعی: اگر عاشق معشوقی باشی، عبادت و پرستش تو خالص و پاک است، اما اگر به انجام تکالیف مذهبی بپردازی بدون عشق، آن عبادت روزی به خاک و بی‌محتوا تبدیل می‌شود.
نئی کم زان زن هندو در نیکوی
که خود را زنده سوزد بر سر شوی
هوش مصنوعی: زن هندو در زیبایی کم نیست، زیرا او به خاطر شوهرش تمام وجودش را فدای او می‌کند.
تو کز عشق حقیقی لافی ای دوست
خراش سوزنی بنمای در پوست
هوش مصنوعی: ای دوست، تو که در عشق راستین فقط حرف می‌زنی، بهتر است با یک سوزن خراشی روی پوستت نشان دهی تا عمق عشق واقعی را درک کنی.
تو کز بانگ سگی از دین شوی فرد
نداری شرم از این ایمان بی درد
هوش مصنوعی: اگر با صدای سگی از دین خود دور شوی، معلوم است که هیچ اعتنایی به ایمان بی‌درد و بدون صداقت نداری.
چو قمری را دهی بی جفت پرواز
ز بستان در قفس رغبت کند باز
هوش مصنوعی: اگر قمری را بدون همسرش آزاد کنی، او از باغ به قفس برمی‌گردد، زیرا دلتنگی او را به سمت قفس می‌کشد.
کبوتر در هوای یار چالاک
فرو افتد ز ابر تیره بر خاک
هوش مصنوعی: کبوتر در جست‌وجوی محبوبش با سرعت و شتاب از آسمان ابری به زمین می‌افتد.
ترا گر پای در سنگی براید
چو بی‌دردی ز دردت جان براید
هوش مصنوعی: اگر تو پای خود را بر سنگی بگذاری، بی‌آنکه دردی احساس کنی، از درد تو جانم رهایی خواهد یافت.
فدای عشق شو گر خود مجازیست
که دولت را درو پوشیده رازیست
هوش مصنوعی: اگر به عشق حقیقتاً devoted شوی، حتی اگر آن عشق ظاهری باشد، به خاطر آن می‌توانی به خوشبختی و سعادتی دست یابی که در آن راز نهفته است.
حقیقت در مجاز اینک پدید است
که فتح آن خزینه زین کلید است
هوش مصنوعی: حقیقت در ظاهر و شواهر نمایان شده که دسترسی به آن تنها با استفاده از کلید مناسب ممکن است.
کرم را شکر گوی زندگی باش
نمک را حق گذار بندگی باش
هوش مصنوعی: باید در زندگی شیرینی و خوبی‌ها را ستایش کنی و در مقابل دشواری‌ها و تلخی‌ها، فروتنانه و با حق شناسی برخورد کنی.
درت را قفل بر درویش کن سست
توانگر خود نه محتاج در تست
هوش مصنوعی: در این بیت به این اشاره شده است که در خوبی و حال بهتر افراد، نباید انتظار داشته باشیم که دیگران همیشه در دسترس باشند. اینجا بیان می‌شود که در را به روی درویش ببند تا او به ضعف و ناتوانی خود اعتراف کند، زیرا فردی که توانگر است خود به تنهایی کافی است و نیازی به کمک دیگران ندارد. در واقع، تأکید بر این است که افراد باید مستقل باشند و به خودکفایی برسند.
دهان مفلسان شیرین کن از قند
که بر حلوا کند منعم شکر خند
هوش مصنوعی: گفتار و رفتار فقرا را با لحن شیرین و دلنشین ادا کن، زیرا کسی که نعمت دارد و زندگی راحتی دارد، از آنها بهره‌مند می‌شود و با خوشحالی به آنان نگاه می‌کند.
چو پیلان باش پیشانی گشاده
نه چون موران گره در سینه داده
هوش مصنوعی: مانند فیل‌ها با سر بالا و با عزت و آزادگی رفتار کن، نه مانند مورچه‌ها که در خود جمع و بسته هستند.
کسی کز وام شیرین شد شمارش
همیشه تلخ باشد روزگارش
هوش مصنوعی: اگر کسی که از قرض و بدهکاری خرسند و راضی شود، همیشه زندگی‌اش تلخ و نامطبوع خواهد بود.
چو گردد ابر دولت بر تو در بار
فروتن باش همچون شاخ پر بار
هوش مصنوعی: زمانی که نعمت و فراوانی به سراغت آمد، باید از خودت تواضع و فروتنی نشان دهی، درست مثل شاخه‌ای که پر از میوه است و به سمت زمین خم می‌شود.
به هستی به که خدمتگار باشی
که خود در نیستی ناچار باشی
هوش مصنوعی: بهتر است که در زندگی به دیگران خدمت کنی، چرا که اگر فقط به خودت فکر کنی و به نیازهای دیگران توجه نکنی، در نهایت به ناآرامی و عدم رضایت دچار خواهی شد.
تواضع کن ولیکن با کم از خویش
که با بیش از خودی لابد کنی بیش
هوش مصنوعی: با تواضع رفتار کن، اما به اندازه‌ی خودت، زیرا اگر فراتر از ظرفیت خودت تواضع کنی، ممکن است بیشتر از آنچه هستی به نظر بیایی.
بهر کاری که باشد تا توانی
خدا را یاد کن دیگر تو دانی
هوش مصنوعی: در هر کاری که انجام می‌دهی، سعی کن یاد خدا را فراموش نکنی و خودت بهتر می‌دانی که چه باید بکنی.

حاشیه ها

1395/08/26 21:10

به نظر من در مصرع "تو کز بانگ سگی از دین شوی فرد" به جای فرد باید واژه "طرد" نوشته شود تا بار معنایی پیدا کند.