بخش ۲۲ - جوی کندن فرهاد به دستور شیرین در کوه بیستون
برون آمد چو صبح عالم افروز
بسان جوی شیر از چشمهٔ روز
به کوه انداختن فرزانه فرهاد
به کوه سنگ شد چون کوه پولاد
دل خارا به نیروئی همی کند
که در هر ضربتی جوئی همی کند
چو بر کارش فتادی چشم یارش
یکی را ده شدی نیروی کارش
به نظاره شدی گه گه پریروی
نشستی یک زمانی بر لب جوی
چو دیدی دستگاه کوه کن را
گزیدی پشت دست خویشتن را
امیدش را به وعده بند کردی
بدان وعده دلش خرسند کردی
بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد: خبر شد چون به شیرین مشوشبخش ۲۳ - آواره شدن فرهاد از عشق شیرین: چو شیرین که گهی پیشش رسیدی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برون آمد چو صبح عالم افروز
بسان جوی شیر از چشمهٔ روز
هوش مصنوعی: زمانی که صبح میرسد و دنیا را روشن میکند، مانند جوی شیری است که از چشمه روز بیرون میآید.
به کوه انداختن فرزانه فرهاد
به کوه سنگ شد چون کوه پولاد
هوش مصنوعی: به فرهاد که فرزانه و باهوش بود، سنگینی و سختی کارها تحمیل شد و او مانند کوه آهنین مقاوم و محکم شد.
دل خارا به نیروئی همی کند
که در هر ضربتی جوئی همی کند
هوش مصنوعی: دل سنگی به قدرتی به خود فشار میآورد که در هر ضربهای، جوش و خروش و تحرک به خود میگیرد.
چو بر کارش فتادی چشم یارش
یکی را ده شدی نیروی کارش
هوش مصنوعی: وقتی که به محض دیدن چشمان محبوبش در کارش مشغول میشود، قدرت و انرژی بالایی پیدا میکند و میتواند کارهایش را به خوبی انجام دهد.
به نظاره شدی گه گه پریروی
نشستی یک زمانی بر لب جوی
هوش مصنوعی: تو گاهی برای تماشا در کنار جوی نشستهای و به زیباییات نگاه کردهای.
چو دیدی دستگاه کوه کن را
گزیدی پشت دست خویشتن را
هوش مصنوعی: وقتی که توانایی و قدرت کوه کن (کسی که قوی و مقاوم است) را دیدی، پشت دست خود را انتخاب کن و به خود تکیه کن.
امیدش را به وعده بند کردی
بدان وعده دلش خرسند کردی
هوش مصنوعی: امید او را به وعدهای که دادهای وابسته کردهای و با آن وعده، دلش را شاد کردهای.