بخش ۱۷ - رفتن خسرو به اصفهان به هوای شکر
هوای دلبر نو کرده در دل
همی شد ده به ده منزل به منزل
رها کرده همه ترتیب شاهان
درامد بی سپاه اندر سپاهان
بزرگ امید را در حال فرمود
که ره گیرد به دکان شکر زود
برد سلکی ز مروارید شب تاب
به یک رشته درون صد قطرهٔ آب
رساند تحفهٔ شه بر دلارام
پس آن گاهش دهد پوشیده پیغام
که آمد بهترین پادشاهان
خریدار شکر سوی سپاهان
شکر لب چون پیام شاه بشنید
به گوش خویش نام شاه بشنید
ز جا برخاست با صد بی قراری
چو مه بنشست در شبگون عماری
ز سودای کهن با رغبت نو
روان شد سوی منزل گاه خسرو
درامد نازنین و دید شه را
به مژگان رفت خاک بارگه را
تماشا کرد حسن با کمالش
موافق دید با شیرین جمالش
دمی باز آمد از پیشینه پیوند
ز شیرین هم به شکر گشت خرسند
نوای باربد بر ماه میشد
دل زهره ز ره بی راه میشد
ظرافتهای شاپور از سر حال
عطارد را ورق میکرد پامال
شهنشه کایتی بود از ظرافت
سخن را آب می داد از لطافت
شکر خود نیشکر خائی دگر بود
که سر تا پا ز شیرینی شکر بود
دهانش را ده چشمش را روایت
زبان خاموش و مژگان در حکایت
ز رامشگر ستد چنگ خوش آواز
روان دستی فرود آورد بر ساز
برون برد از دل جوشان خلل را
ز جوش دل برآورد این غزل را
بخش ۱۶ - نصیحت کردن شاپور به خسرو و دلالت کردن او را به شکر: سخن پرداز گویای خردمندبخش ۱۸ - غزل سرائی شکر در مجلس خسرو: چه فرخ روزگاری باشد آن روز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هوای دلبر نو کرده در دل
همی شد ده به ده منزل به منزل
هوش مصنوعی: دل عاشق به یاد محبوب خود شاداب و بیتاب شده و هر لحظه در جستجوی اوست، با شوقی در دل از مکانی به مکان دیگر در حرکت است.
رها کرده همه ترتیب شاهان
درامد بی سپاه اندر سپاهان
هوش مصنوعی: او تمامی قوانین و آداب سلطنت را کنار گذاشته و به شهر سپاهان بدون هیچ نیرویی وارد شده است.
بزرگ امید را در حال فرمود
که ره گیرد به دکان شکر زود
هوش مصنوعی: امید بزرگ به او گفت که هرچه زودتر راهی دکان شکر شود.
برد سلکی ز مروارید شب تاب
به یک رشته درون صد قطرهٔ آب
هوش مصنوعی: یک رشتهٔ مروارید درخشان را از درون صد قطره آب بیرون میآورم.
رساند تحفهٔ شه بر دلارام
پس آن گاهش دهد پوشیده پیغام
هوش مصنوعی: شه، هدیهای به دلبرش داد و پس از آن، پیامی پنهانی به او میفرستد.
که آمد بهترین پادشاهان
خریدار شکر سوی سپاهان
هوش مصنوعی: بهترین پادشاهان برای خرید شکر به سوی سپاهان آمدهاند.
شکر لب چون پیام شاه بشنید
به گوش خویش نام شاه بشنید
هوش مصنوعی: وقتی اینکه از لبان شیرین او سخن امیر را شنید، در گوشش نام امیر طنین انداز شد.
ز جا برخاست با صد بی قراری
چو مه بنشست در شبگون عماری
هوش مصنوعی: با حالتی ناپایدار و پریشان از جایش برخاست، مانند ماه که در شب تیره و تار در حال غروب است.
ز سودای کهن با رغبت نو
روان شد سوی منزل گاه خسرو
هوش مصنوعی: با اشتیاق و شوق، از آرزوهای قدیمی خارج شده و به سوی منزل خسرو حرکت کرد.
درامد نازنین و دید شه را
به مژگان رفت خاک بارگه را
هوش مصنوعی: دیدن طرف محبوب و لطافت او آنقدر دلنشین و تاثیرگذار است که فرد به حالتی از شگفتی و انفعال در میآید و وجودش تحت تاثیر زیبایی او قرار میگیرد.
تماشا کرد حسن با کمالش
موافق دید با شیرین جمالش
هوش مصنوعی: حسن با زیبایی کاملش را تماشا کرد و دید که زیبایی او با شیرینی چهرهاش هماهنگ است.
دمی باز آمد از پیشینه پیوند
ز شیرین هم به شکر گشت خرسند
هوش مصنوعی: پارهای از زمان از دل تاریخ و گذشته رابطهای برقرار شد که به یاد شیرین، به خوشی و شادی تبدیل شد.
نوای باربد بر ماه میشد
دل زهره ز ره بی راه میشد
هوش مصنوعی: آوای باربد بر دل زهره تأثیر میگذاشت و او را به تب و تاب می انداخت.
ظرافتهای شاپور از سر حال
عطارد را ورق میکرد پامال
هوش مصنوعی: زیباییهای شاپور به قدری درخشان و پرجاذبه بود که حتی نازکترین و لطیفترین حالتهای عطارد را تحت تأثیر قرار داد و نادیده گرفت.
شهنشه کایتی بود از ظرافت
سخن را آب می داد از لطافت
هوش مصنوعی: پادشاهی بود که با زیبایی سخن میگفت و کلامش مانند آبی لطیف و دلنشین بود.
شکر خود نیشکر خائی دگر بود
که سر تا پا ز شیرینی شکر بود
هوش مصنوعی: شکر خود طعم و مزه خاصی دارد و اگر آن را با نیشکر مقایسه کنیم، متوجه میشویم که نیشکر هم به نوعی شیرینی و لذت خاص خود را دارد. البته شکر خود به خاطر شیرینی عمیق و خاصی که دارد، ارزش و کیفیت دیگری دارد.
دهانش را ده چشمش را روایت
زبان خاموش و مژگان در حکایت
هوش مصنوعی: دهان او به اندازهای پر از حرف و داستان است که نمیتواند بگوید و چشمانش به اندازهای گویا هستند که میتوانند همه را بیان کنند؛ خاموشی او خود داستانی است و مژگانش نیز قصهای برای خود دارند.
ز رامشگر ستد چنگ خوش آواز
روان دستی فرود آورد بر ساز
هوش مصنوعی: یک نوازنده ماهر به آرامی و با هنرمندی چنگ زیبای خود را در دست میگیرد و نواختن را آغاز میکند.
برون برد از دل جوشان خلل را
ز جوش دل برآورد این غزل را
هوش مصنوعی: این غزل از دل پرآشوب و پرجوش شاعر بیرون آمده و نشاندهنده احساسات عمیق اوست که به شکل زیبا و دلنشین بیان شده است.
حاشیه ها
1387/09/18 10:12
khalil moetamed
بخش 17:
بیت 13= زره >>>> ز ره
---
پاسخ: با تشکر تصحیح شد.
1387/09/18 10:12
khalil moetamed
بخش 21
بیت 20 = تمام >>>> تمامم
بیت 41 = زکاتیرا >>> زکاتی را
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1387/09/18 10:12
khalil moetamed
بخش 23:
بیت 6 = در آ رز وی >>>> در آرزوی
---
پاسخ: با تشکر تصحیح شد.