گنجور

بخش ۱۵ - پاسخ شیرین به خسرو

شکر پاسخ ز شکر بند بگشاد
به پاسخ لعل شکر خند بگشاد
که باشم من به خدمت زیر دستی
کنیزان ترا آئین پرستی
وگر نزد تو قدری دارد این خاک
به مژگانم روبم از راه تو خاشاک
بزرگان گفته‌اند این نکته دیر است
که هر کو سیر باشد زود سیر است
چو مرغی خرمنی بیند بهر گام
به یک خرمن دلش کی گیرد آرام
چرا گل دامن از بلبل نچیند
که هر دم بر گلی دیگر نشیند
من آن سرچشمهٔ شیرین گوارم
که آب زندگانی نام دارم
تو گر خواهی به چشمه راه جوئی
بنوشی شربتی و دست شوئی
بگو تا درکشم دست از عنانت
غبار خود بروبم ز آستانت
ورت پخته است سودائی که داری
بیابی خود تمنائی که داری
مرا نیز اعتمادی باشد از بخت
که آسان نشکند بیخیکه شد سخت
بنای دوستی چون محکم افتد
خلل ز آسیب دورانش کم افتد
چنان پیوند کن مهر ابد را
که دوری ره نماید چشم بد را
ملک گفتا که بر یاران جانی
بدین غایت نشاید بدگمانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکر پاسخ ز شکر بند بگشاد
به پاسخ لعل شکر خند بگشاد
هوش مصنوعی: شکر بر اثر شکر، قفل را باز کرد و به خاطر لب لعل، شکر لبخند را گشود.
که باشم من به خدمت زیر دستی
کنیزان ترا آئین پرستی
هوش مصنوعی: من که با بودن در خدمت تو، خود را در مقام پایین‌تری از کنیزان تو ببینم، برایم چه ارزشی دارد؟
وگر نزد تو قدری دارد این خاک
به مژگانم روبم از راه تو خاشاک
هوش مصنوعی: اگر این خاک نزد تو ارزشی داشته باشد، من با مژگانم از راه تو خاک را می‌روبم.
بزرگان گفته‌اند این نکته دیر است
که هر کو سیر باشد زود سیر است
هوش مصنوعی: بزرگان گفته‌اند که این نکته قابل توجه است که هر کسی که سیر و راضی باشد، به سرعت از آنچه دارد سیر می‌شود.
چو مرغی خرمنی بیند بهر گام
به یک خرمن دلش کی گیرد آرام
هوش مصنوعی: می‌توان گفت: مانند پرنده‌ای که در مزرعه‌ای بزرگ پرواز می‌کند، در هر قدمی که برمی‌دارد، دلش آرام نمی‌گیرد و همواره در جستجوی چیزی بیشتر است.
چرا گل دامن از بلبل نچیند
که هر دم بر گلی دیگر نشیند
هوش مصنوعی: چرا بلبل باید گل را از دامن خود جدا کند وقتی که هر لحظه به سراغ گل دیگری می‌رود؟
من آن سرچشمهٔ شیرین گوارم
که آب زندگانی نام دارم
هوش مصنوعی: من آن منبع و سرچشمهٔ خوش‌مزه و شیرینی هستم که به نام آب حیات شناخته می‌شود.
تو گر خواهی به چشمه راه جوئی
بنوشی شربتی و دست شوئی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به چشمه برسی، ابتدا باید آبی بنوشی و دستانت را بشویی.
بگو تا درکشم دست از عنانت
غبار خود بروبم ز آستانت
هوش مصنوعی: بگو تا من درکشم، دستانم را از محبت تو بردارم و غبار را از کنار درگاه تو پاک کنم.
ورت پخته است سودائی که داری
بیابی خود تمنائی که داری
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به حالتی از فرد اشاره دارد که در تلاش برای یافتن یا دستیابی به چیزی است، اما در عین حال در خود احساس ناامیدی می‌کند. به طور کلی، نشان‌دهنده تلاشی است که شخص برای تحقق آرزوها و خواسته‌هایش انجام می‌دهد، ولی هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده است.
مرا نیز اعتمادی باشد از بخت
که آسان نشکند بیخیکه شد سخت
هوش مصنوعی: من هم به شانس و بخت خود اعتمادی دارم که به این سادگی‌ها نمی‌شکند، هرچند در حال حاضر اوضاع دشواری را سپری می‌کنم.
بنای دوستی چون محکم افتد
خلل ز آسیب دورانش کم افتد
هوش مصنوعی: دوستی اگر بر پایه‌ای محکم شکل بگیرد، آسیب‌ها و مشکلات زمانه نمی‌توانند به آن لطمه بزنند و این دوستی پایدار می‌ماند.
چنان پیوند کن مهر ابد را
که دوری ره نماید چشم بد را
هوش مصنوعی: به گونه‌ای پیوند محبت را استوار کن که هر نوع دوری، چشم بد را دور کند.
ملک گفتا که بر یاران جانی
بدین غایت نشاید بدگمانی
هوش مصنوعی: پادشاه گفت که نباید به دوستان خود بدگمان باشید، حتی اگر اوضاع به شدت بحرانی باشد.