گنجور

بخش ۱۴ - عقد بستن دختران با پسران به فرمان خسرو

چو خندان گشت صبح عالم افروز
زمانه داد شب را مژدهٔ روز
نماند اندر فلک ز انجم نشانی
به نیلوفر به دل شد گلستانی
ملک بر وعدهٔ دوشینه برخاست
حریفان باز جست و مجلس آراست
خمار عشق بازی در سر افتاد
دل از جوش شراب از پا درافتاد
اشارت کرد خواندن موبدان را
همان دانندگان و به خردان را
خردمندان چو گشتند انجمن گفت
که گردد هر دری با گوهری جفت
کسی کز عشق کس باشد خیالش
شود همسر به کابین حلالش
به فرمان دو صاحب چاره سازان
همی جستند راز عشق بازان
همی کردند یک یک را فراهم
دو گان را عقد می بستند با هم
چو گشت آسوده خاطرها به پیوند
به بوی وصل دلها گشت خرسند
ملک در پیش شیرین زار بگریست
که چند از یک دگر فارغ توان زیست
نه پاینده است بر مردم جوانی
نه کس را اعتماد زندگانی
چه بختست اینکه چون من پادشائی
بود محتاج رویت چون گدائی
کنونم ده زکات خوبی خویش
که فردا من غنی گردم تو درویش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو خندان گشت صبح عالم افروز
زمانه داد شب را مژدهٔ روز
هوش مصنوعی: وقتی صبح با خنده‌ای دل‌انگیز فرامی‌رسد، دنیا را روشن می‌کند و شب را به استقبال روز می‌فرستد.
نماند اندر فلک ز انجم نشانی
به نیلوفر به دل شد گلستانی
هوش مصنوعی: در آسمان دیگر نشانی از ستاره‌ها باقی نمانده و دل مانند یک گلستان پر از نیلوفر شده است.
ملک بر وعدهٔ دوشینه برخاست
حریفان باز جست و مجلس آراست
هوش مصنوعی: امروز ملکا در پی وعده‌ای که دیروز داده بود، برخواست و رقبا دوباره به رقابت پرداختند و مجلس را زینت دادند.
خمار عشق بازی در سر افتاد
دل از جوش شراب از پا درافتاد
هوش مصنوعی: عشق انسان را به حالت نشئه‌ای می‌برد و دل را به شدت به خود مشغول می‌کند، به طوری که مانند کسی که مست شده باشد، از پا در می‌آید.
اشارت کرد خواندن موبدان را
همان دانندگان و به خردان را
هوش مصنوعی: موبدان به دانایان اشاره کردند و خردمندان را هم مورد نظر قرار دادند.
خردمندان چو گشتند انجمن گفت
که گردد هر دری با گوهری جفت
هوش مصنوعی: خردمندان وقتی گرد هم آمدند، گفتند که هر دربی باید با یک gem مناسب جفت شود.
کسی کز عشق کس باشد خیالش
شود همسر به کابین حلالش
هوش مصنوعی: کسی که به عشق دیگری وابسته باشد، فکرش به سمت کسی می رود که به عنوان همسرش در نظر گرفته شده و رابطه‌ای حلال با او برقرار می‌کند.
به فرمان دو صاحب چاره سازان
همی جستند راز عشق بازان
هوش مصنوعی: به دستور دو نفر که توانایی حل مسائل را دارند، به دنبال کشف راز عاشقان بودند.
همی کردند یک یک را فراهم
دو گان را عقد می بستند با هم
هوش مصنوعی: همه افراد به صورت جداگانه در حال تلاش بودند و به هم پیوستن دو نفر را به عنوان یک ازدواج جشن می‌گرفتند.
چو گشت آسوده خاطرها به پیوند
به بوی وصل دلها گشت خرسند
هوش مصنوعی: زمانی که دل‌ها آرامش پیدا کردند و به یکدیگر پیوند خوردند، با عطر وصال باعث شادی و خوشنودی دل‌ها شدند.
ملک در پیش شیرین زار بگریست
که چند از یک دگر فارغ توان زیست
هوش مصنوعی: پادشاه در برابر شیرین زار گریه کرد و گفت: چقدر می‌توان از یکدیگر دور بود و بی‌خیال زندگی کرد؟
نه پاینده است بر مردم جوانی
نه کس را اعتماد زندگانی
هوش مصنوعی: جوانی برای هیچ‌کس پایدار نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند به زندگی خود اطمینان داشته باشد.
چه بختست اینکه چون من پادشائی
بود محتاج رویت چون گدائی
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که چه خوشبختی است برای کسی که مانند یک پادشاه است، اما به خاطر عشق و محبت به محبوبش، به مانند یک گدا نیازمند و محتاج او می‌شود. به عبارتی، فردی که در مقام و قدرت بالاست، به خاطر عشقش خود را در موضع ضعف و نیاز می‌بیند.
کنونم ده زکات خوبی خویش
که فردا من غنی گردم تو درویش
هوش مصنوعی: اکنون باید از خوبی‌های خودم بخشم، زیرا ممکن است فردا من ثروتمند شوم و تو در فقر باقی بمانی.

حاشیه ها

1395/01/12 06:04
محسن حیدرزاده جزی

در بیت پنجم " بخردان " صحیح است.