گنجور

بخش ۱۰ - آگاه کردن خسرو شیرین را از قصد سفر خود به سوی قیصر روم

حلاوت سنج شیرین شکر خند
چنین برداشت مهر از حقه قند
که با خسرو چو شیرین بست پیمان
که این بلقیس گردد آن سلیمان
ملک بر رسم اول چند گاهی
به مهر از دور می‌کردش نگاهی
به شیرین گفت میدانی که کارم
پریشانست همچون روزگارم
مرا در ملک خود کاری درافتاد
رسیدم با تو کاری دیگر افتاد
کنون کامیدم از تو یافت یاری
به ملکم نیز هست امیدواری
گرفتم از رخت فال مبارک
که تاجم باز گردد سوی تارک
گرم دستوریی باشد ز رایت
بر ارم سر بروم از زیر پایت
برآمد همچو مه در شامل دیجور
سوار سایه شد خورشید پر نور
برون راند آن شب فرخنده ز آن بوم
مبارک روی شد بر قیصر روم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1387/09/16 22:12
khalil moetamed

بخش 10
بیت 7 = تاجم با ز گردد >>> تاجم باز گردد
بیت 10 = برو نراند >>>> برون راند
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1399/08/06 08:11
محمد

ظاهرا باید اینگونه باشد:
بر آرم سر به روم از زیر پایت
و
برآمد همچو مه در شام دیجور