بخش ۱۰ - آگاه کردن خسرو شیرین را از قصد سفر خود به سوی قیصر روم
حلاوت سنج شیرین شکر خند
چنین برداشت مهر از حقه قند
که با خسرو چو شیرین بست پیمان
که این بلقیس گردد آن سلیمان
ملک بر رسم اول چند گاهی
به مهر از دور میکردش نگاهی
به شیرین گفت میدانی که کارم
پریشانست همچون روزگارم
مرا در ملک خود کاری درافتاد
رسیدم با تو کاری دیگر افتاد
کنون کامیدم از تو یافت یاری
به ملکم نیز هست امیدواری
گرفتم از رخت فال مبارک
که تاجم باز گردد سوی تارک
گرم دستوریی باشد ز رایت
بر ارم سر بروم از زیر پایت
برآمد همچو مه در شامل دیجور
سوار سایه شد خورشید پر نور
برون راند آن شب فرخنده ز آن بوم
مبارک روی شد بر قیصر روم
بخش ۹ - اظهار عشق کردن خسرو به شیرین: چو صبح از پرده راه عاشقان کردبخش ۱۱ - یاری خواستن خسرو از قیصر و لشکر کشی او به مداین و شکست خوردن بهرام چوبینه: چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حلاوت سنج شیرین شکر خند
چنین برداشت مهر از حقه قند
هوش مصنوعی: شیرینی و لطافت شکر به اندازهای است که هر کس میتواند با مهارت آن را بچشد و از لذت آن بهرهمند شود. این حس شیرینی مانند عشق و محبت است که از دلنشینی و خوشبختی برخاسته و زندگی را شیرینتر میکند.
که با خسرو چو شیرین بست پیمان
که این بلقیس گردد آن سلیمان
هوش مصنوعی: وقتی شیرین با خسرو پیمان محبت بست، این عشق مانند بلقیس و سلیمان شد.
ملک بر رسم اول چند گاهی
به مهر از دور میکردش نگاهی
هوش مصنوعی: سلاطین در گذشته، به طور گهگاهی با محبت و از فاصله به مردمشان نگاه میکردند.
به شیرین گفت میدانی که کارم
پریشانست همچون روزگارم
هوش مصنوعی: شیرین جان، آیا میدانی که حال و روز من چقدر آشفته و ناجور است؟
مرا در ملک خود کاری درافتاد
رسیدم با تو کاری دیگر افتاد
هوش مصنوعی: برای من در سرزمین خودم مشکلی پیش آمد و وقتی به تو رسیدم، مشکل دیگری برایم به وجود آمد.
کنون کامیدم از تو یافت یاری
به ملکم نیز هست امیدواری
هوش مصنوعی: اکنون از حضور تو خوشحال و راضیام و به آیندهام نیز امیدوارم.
گرفتم از رخت فال مبارک
که تاجم باز گردد سوی تارک
هوش مصنوعی: از زیبایی تو امید خوبی گرفتم که دوباره تاج شادکامی بر سرم قرار گیرد.
گرم دستوریی باشد ز رایت
بر ارم سر بروم از زیر پایت
هوش مصنوعی: اگر دستوری از سوی تو صادر شود، من به زیر پای تو میروم و سر خود را تسلیم میکنم.
برآمد همچو مه در شامل دیجور
سوار سایه شد خورشید پر نور
هوش مصنوعی: خورشید مانند ماهی درخشان از میان تاریکیهای شب برآمد و با تابش نورش، سایهها را در بر گرفت.
برون راند آن شب فرخنده ز آن بوم
مبارک روی شد بر قیصر روم
هوش مصنوعی: شب خوشبختی از آن سرزمین بیرون رفت و چهرهای بر قیصر روم نمایان شد.
حاشیه ها
1387/09/16 22:12
khalil moetamed
بخش 10
بیت 7 = تاجم با ز گردد >>> تاجم باز گردد
بیت 10 = برو نراند >>>> برون راند
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1399/08/06 08:11
محمد
ظاهرا باید اینگونه باشد:
بر آرم سر به روم از زیر پایت
و
برآمد همچو مه در شام دیجور