شمارهٔ ۷۳۶
خشمگین یار مرا دل به رضا باز آمد
گل بد عهد به بستان وفا باز آمد
آن همه مستی و شوخی و بلا انگیزی
باز جان من دلسوخته را باز آمد
چند گاهی دلم از فتنه امان یافته بود
وه که این درد دل رفته کجا باز آمد!
آفتابی که سیه روی ویم زین دم سرد
قدری نرم شد و بر سر ما باز آمد
آنکه همواره جفا بود و ستم عادت او
کرد آهنگ وفا و ز جفا باز آمد
به دعا پیش خود آوردمش، اما عجب است
در جهان عمر کسی کی به دعا باز آمد
چون دران کوی روم، خلق برآرد فریاد
کاینک آن شهره انگشت نما باز آمد
دل گمگشته خود جستم و دربانش گفت
که دل رفته درین کوی کرا باز آمد؟
زاهدا، توبه مفرما ز رخ خوب که من
بت پرستم، نتوانم به خدا باز آمد
دی ز بوی تو به حیله ز صبا جان بردم
باز آن وقت شد و باد صبا باز آمد
خسروا، تن به قضا ده که هواهای کهن
تازه شد از سر و ایام بلا باز آمد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خشمگین یار مرا دل به رضا باز آمد
گل بد عهد به بستان وفا باز آمد
هوش مصنوعی: خشم و ناراحتی یارم به رضایت تبدیل شد و گل نافرمان، به باغ وفا و صداقت برگشت.
آن همه مستی و شوخی و بلا انگیزی
باز جان من دلسوخته را باز آمد
هوش مصنوعی: تمام آن شادیها و بازیگوشیها و مشکلاتی که به وجود آوردی، دوباره جان من را که دلی آشفته دارد، تحت تاثیر قرار داد.
چند گاهی دلم از فتنه امان یافته بود
وه که این درد دل رفته کجا باز آمد!
هوش مصنوعی: مدتی بود که دلم از مشکلات و آشفتگیها آرامش یافته بود، اما ای کاش این درد دل دوباره به سراغم نیاید!
آفتابی که سیه روی ویم زین دم سرد
قدری نرم شد و بر سر ما باز آمد
هوش مصنوعی: خورشیدی که به خاطر چهرهی سیاه من، غمگین و سرد بود، حالا کمی نرمتر شده و دوباره بر ما تابید.
آنکه همواره جفا بود و ستم عادت او
کرد آهنگ وفا و ز جفا باز آمد
هوش مصنوعی: کسی که همیشه به دیگران ظلم میکرد و به آنها آسیب میزد، حالا عادت کرده که به وفاداری و مهربانی روی بیاورد و از رفتارهای ظالمانهاش فاصله گرفته است.
به دعا پیش خود آوردمش، اما عجب است
در جهان عمر کسی کی به دعا باز آمد
هوش مصنوعی: به دعا از دل خواستم که به نزد من بیاید، اما شگفتانگیز است که در این دنیا عمری وجود دارد که کسی با دعا به نزدش بازنگشته است.
چون دران کوی روم، خلق برآرد فریاد
کاینک آن شهره انگشت نما باز آمد
هوش مصنوعی: وقتی در آن خیابان شلوغ، مردم صدا میزنند که این شخص معروف دوباره بازگشته است.
دل گمگشته خود جستم و دربانش گفت
که دل رفته درین کوی کرا باز آمد؟
هوش مصنوعی: دل گمشدهام را جستوجو کردم و نگهبان آن گفت که دل رفته و به این کوی باز نخواهد گشت.
زاهدا، توبه مفرما ز رخ خوب که من
بت پرستم، نتوانم به خدا باز آمد
هوش مصنوعی: ای زاهد، از زیباییام روی برمگردان و توبه نکن، زیرا من به قدری عاشق معشوقم که نمیتوانم به خدا برگردم.
دی ز بوی تو به حیله ز صبا جان بردم
باز آن وقت شد و باد صبا باز آمد
هوش مصنوعی: روز گذشته به واسطه عطر تو، با ترفندی از نسیم صبح جانم را گرفتم و دوباره، در آن لحظه، نسیم صبح برگشت.
خسروا، تن به قضا ده که هواهای کهن
تازه شد از سر و ایام بلا باز آمد
هوش مصنوعی: ای عزیز، به تقدیر و سرنوشت خود تن در بده، چرا که مشکلات و بلایای گذشته دوباره شروع شده و چالشهای قدیمی دوباره به زندگی ما برگشتهاند.

امیرخسرو دهلوی