گنجور

شمارهٔ ۷۲۸

تو که روزت به نشاط دل و جان می‌گذرد
شب، چه دانی، که مرا بی‌تو چه سان می‌گذرد؟
آب خوش می‌خورد این خلق ز سیل چشمم
بس که دل‌سوخته زان آب روان می‌گذرد
قامتت راست چو تیر است و عجایب تیری
که ز من دور و مرا در دل و جان می‌گذرد
ناوک چشم توام می‌کشد و غیرت هم
که چرا در دل و جان دگران می‌گذرد؟
باش از من شنو، ای جان، غم دل چند خوری
جان، دل این است که ما را به زبان می‌گذرد
دل گم کرده همی‌جوید خلقی در خاک
اندر آن راه که آن سرو روان می‌گذرد
سوز جان‌هاست، مبادا که رسد در گوشت
ناله‌ها کز دل خسرو به دهان می‌گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو که روزت به نشاط دل و جان می‌گذرد
شب، چه دانی، که مرا بی‌تو چه سان می‌گذرد؟
هوش مصنوعی: تو که روزهایت شاد و پرنشاط می‌گذرد، چگونه می‌دانی شب‌ها برای من بدون تو چقدر سخت و طاقت‌فرساست؟
آب خوش می‌خورد این خلق ز سیل چشمم
بس که دل‌سوخته زان آب روان می‌گذرد
هوش مصنوعی: این مردم از چشمان من که مانند سیل می‌بارند، آب خوشی می‌نوشند، زیرا دل من که سوخته است، به سادگی از آن آب روان عبور می‌کند.
قامتت راست چو تیر است و عجایب تیری
که ز من دور و مرا در دل و جان می‌گذرد
هوش مصنوعی: قامت تو مانند تیر است، راست و بلند. و شگفتی این تیر این است که از من دور است اما به عمق وجودم نفوذ می‌کند و مرا تحت تاثیر قرار می‌دهد.
ناوک چشم توام می‌کشد و غیرت هم
که چرا در دل و جان دگران می‌گذرد؟
هوش مصنوعی: چشم تو مانند یک تیر مرا جذب می‌کند و غیرتم از این می‌سوزد که چرا این حس و عشق با دل و جان دیگران نیز گره خورده است.
باش از من شنو، ای جان، غم دل چند خوری
جان، دل این است که ما را به زبان می‌گذرد
هوش مصنوعی: ای جان، به من گوش کن، چرا بیشتر از این غمگین هستی؟ دل ما همین است که احساسات و دردهای‌مان را از طریق کلام بیان می‌کنیم.
دل گم کرده همی‌جوید خلقی در خاک
اندر آن راه که آن سرو روان می‌گذرد
هوش مصنوعی: دل‌های گم‌شده به دنبال کسانی می‌گردند که در خاک و زمین، در مسیری که آن سرو زیبا گذر می‌کند، حضور دارند.
سوز جان‌هاست، مبادا که رسد در گوشت
ناله‌ها کز دل خسرو به دهان می‌گذرد
هوش مصنوعی: درد و رنج جان‌ها را می‌سوزاند، نگذار که ناله‌ها به گوشت برسد، چون این ناله‌ها از دل خسرو به زبان می‌آید.