گنجور

شمارهٔ ۷۲۴

خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بنهد و نَبْوَد خبرش
گر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد
گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود
هر کجا از قدم دوست غباری برسد
لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل بشناسد، مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
ای خوش آن پاسخ تلخی که دهد از صبرم
که خماری شکن ار بعد خماری برسد
خسروا، یار تو، گر می‌نرسد، یاری کن
بهر تسکین دل خویش که آری برسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
هوش مصنوعی: لحظه‌ای که انتظار می‌رود شخص مورد عشق و علاقه به کمک بیاید و آرزوها محقق شود، بسیار خوشحال‌کننده و خوشایند است.
دیده بر روی چو گل بنهد و نَبْوَد خبرش
گر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد
هوش مصنوعی: چشمانش را بر روی گل می‌گذارد و هیچ خبری از او نیست، حتی اگر خار کوچکی از مژه‌اش به چشم بیفتد.
گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود
هر کجا از قدم دوست غباری برسد
هوش مصنوعی: هرچند که در نظر کسی هیچ نشانه‌ای از او نیست، اما هر جا که پای دوست برود، اثری از حضورش باقی می‌ماند.
لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
هوش مصنوعی: تنها کسی که پس از مدت طولانی دوری، به وصال محبوبش می‌رسد، می‌تواند لذت واقعی این وصال را درک کند.
قیمت گل بشناسد، مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
هوش مصنوعی: فقط پرنده‌ای که در فصل پاییز اسیر شده و سختی‌ها را تجربه کرده، می‌تواند ارزش گل را درک کند، وقتی که بهار را می‌بیند و زیبایی‌ها را احساس می‌کند.
ای خوش آن پاسخ تلخی که دهد از صبرم
که خماری شکن ار بعد خماری برسد
هوش مصنوعی: سخن تلخی که در برابر صبرم گفته می‌شود، خوشایند است چون بعد از تحمل سختی‌ها و دردها، می‌تواند به آرامش و خوشحالی واقعی منتهی شود.
خسروا، یار تو، گر می‌نرسد، یاری کن
بهر تسکین دل خویش که آری برسد
هوش مصنوعی: اگر یارت به تو نمی‌رسد، خودت در راستای راحتی دل خودت به او کمک کن. این عمل باعث می‌شود او در نهایت به تو نزدیک شود.

حاشیه ها

1395/03/21 11:05
مجتبی

ردیف غزل " برسد " است ، لطفا تصحیح بفرمایید

1395/08/28 07:10
مدیسا

مصرع 1، 2، 10 برسد صحیح است

1396/07/18 20:10
ارغوان

بنده این شعر رابه اینصورت یافتم گنجور سایت بسیار خوبی است این را می فرستم که مجموعه شما کاملترین باشد
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بنهد و نبود خبرش
گر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد
گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود
هر کجا از قدم دوست غباری برسد
لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل بشناسد، مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
ای خوش آن پاسخ تلخی که دهد از صبرم
که خماری شکن ار بعد خماری برسد
خسروا، یار تو، گر می نرسد، یاری کن
بهر تسکین دل خویش که آری برسد

1400/01/15 15:04
محمد

در کلمه وصل، بین دو حرف ابتدای کلمه فاصله افتاده. همچنین حرف ربط وَ در بیت دوم قبل از کلمه نبود جا افتاده

1404/07/18 02:10
Mahmood Shams

چرا این شعر زیبا خوانش نداره!!؟ 

دوستان هنرمند چرا از خوانش  این شعر زیبا غافل شدند !؟