گنجور

شمارهٔ ۷۱۶

هر شکر خنده که آن لعل شکر خنده کند
بر دل زیرک و بر جان خردمند کند
زلف ازان می برد آن شوخ که شبهای غمم
گر شود کوته، از آنجا همه پیوند کند
آن خیال است که آیینه نماید چو تویی
آینه ماه شما را به که مانند کند؟
نیم شب ز آتش دل روز کنم در تو، ولی
دل چه داند که چنین روز شبی چند کند؟
گیسوی پر گرهت رشته بت را ماند
که دل گرم من سوخته را بند کند
چون وفا نیست ترا، خسرو مسکین چه کند؟
دل ضرورت به جفاهای تو خرسند کند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شکر خنده که آن لعل شکر خنده کند
بر دل زیرک و بر جان خردمند کند
هوش مصنوعی: هر لبخند شگفت‌انگیز که شکرین و دلربا است، بر دل کسانی که باهوش‌اند و بر جان افراد خردمند تأثیر می‌گذارد.
زلف ازان می برد آن شوخ که شبهای غمم
گر شود کوته، از آنجا همه پیوند کند
هوش مصنوعی: آن دختر بازیگوش با زلفی که دارد، می‌تواند شب‌های غمگینم را کوتاه کند و به همین دلیل، همه چیز را به او وابسته کرده‌ام.
آن خیال است که آیینه نماید چو تویی
آینه ماه شما را به که مانند کند؟
هوش مصنوعی: این تصویر و خیال، همانند آینه‌ای است که تنها تو را به نمایش می‌گذارد. هیچ‌کس نمی‌تواند مانند تو جلوه‌گر باشد.
نیم شب ز آتش دل روز کنم در تو، ولی
دل چه داند که چنین روز شبی چند کند؟
هوش مصنوعی: نیمه شب به خاطر سوز دل، روز را در تو تجسم می‌کنم، اما دل چه می‌داند که این روز و شب چه مدت ادامه خواهد داشت؟
گیسوی پر گرهت رشته بت را ماند
که دل گرم من سوخته را بند کند
هوش مصنوعی: موهای پرپیچ و تاب تو مانند ریسمانی است که می‌تواند دل داغدار من را آرام کند و تسکین دهد.
چون وفا نیست ترا، خسرو مسکین چه کند؟
دل ضرورت به جفاهای تو خرسند کند
هوش مصنوعی: وقتی تو وفا نداری، مسکین خسرو چه کار می‌تواند بکند؟ نیاز قلبی‌ام به آزارهای تو راضی می‌شود.

حاشیه ها

1400/01/25 05:03
کاظم ایاصوفی

مصراع اول بیت اول شکر خند درست است نه شکر خنده