گنجور

شمارهٔ ۷۱۴

ای خوش آن باد که هر روز به سویت گذرد
ناخوش آن آب کزین دیده به جویت گذرد
سیل چشمم همه خون است، نکو بشناسی
هر کجا گریه عشاق به سویت گذرد
جان به دنباله آن باد رود بوی کنان
کاین طرف گه گهی آلوده به بویت گذرد
هر شبی بیخود و دیوانه ام از دست خیال
بسکه تا روز در اندیشه رویت گذرد
عیش تلخم چو می تلخ کند هر دم مست
بسکه در لذت آن تلخی خویت گذرد
می جهد شعله آه من و من می سوزم
گه نباید که بر آن روی نکویت گذرد
خسرو از بیم که روزش به درت نگذارند
هر شبی آید و دزدیده به کویت گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوش آن باد که هر روز به سویت گذرد
ناخوش آن آب کزین دیده به جویت گذرد
هوش مصنوعی: خوشا به حال بادی که هر روز به سمت تو می‌وزد، اما غمناک است آبی که از چشمانم به سمت تو جاری می‌شود.
سیل چشمم همه خون است، نکو بشناسی
هر کجا گریه عشاق به سویت گذرد
هوش مصنوعی: چشمم پر از اشک و غم است، اگر خوب دقت کنی، هر جا که اشک عشاق جاری شود، به سمت تو خواهد آمد.
جان به دنباله آن باد رود بوی کنان
کاین طرف گه گهی آلوده به بویت گذرد
هوش مصنوعی: جان به دنبال آن باد روان است که عطری از خود به جا می‌گذارد، چون اینجا هر از گاهی بوی تو را پخش می‌کند.
هر شبی بیخود و دیوانه ام از دست خیال
بسکه تا روز در اندیشه رویت گذرد
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر خیال تو دیوانه‌وار و بی‌خود می‌شوم، چون تمام شب در فکر چهره‌ات هستم و این فکر تا صبح ادامه دارد.
عیش تلخم چو می تلخ کند هر دم مست
بسکه در لذت آن تلخی خویت گذرد
هوش مصنوعی: زندگی شیرینی که به تلخی می‌گراید، هر لحظه می‌تواند ما را مست کند؛ چرا که در لذت آن تلخی، زمان و خودمان را فراموش می‌کنیم.
می جهد شعله آه من و من می سوزم
گه نباید که بر آن روی نکویت گذرد
هوش مصنوعی: شعله‌های آتشین احساسات من می‌جهند و من در این آتش می‌سوزم، اما نباید این زیبایی و جذبه‌ات بر من اثر بگذارد.
خسرو از بیم که روزش به درت نگذارند
هر شبی آید و دزدیده به کویت گذرد
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر این که نگذارند روزی به پیش تو بیاید، هر شب به آرامی و به طور مخفیانه از کوچه‌ات عبور می‌کند.