شمارهٔ ۷۰۷
رویت از غالبه خط بر رخ گلفام کشید
ماه نو طره مشکین تو در دام کشید
با سر زلف همی خواست کند گستاخی
مشک را نافه چنان کشت که در کام کشید
روز بازار چمن را به بهایی نستاند
لاله از خاک تو، گر چه درمی وام کشید
صبح روی تو بدینسان که برآمد امروز
تو مبر ظن که چو من سوخته تا شام کشید
با وصال تو به یک لحظه فراموش کند
هر که جور فلک و محنت ایام کشید
دل به کامی برسد از تو هم آخر روزی
غصه کار خود از عالم خودکام کشید
نام عشق است بلای دل و آخر به جهان
سر پس نام برون خسرو بدنام کشید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رویت از غالبه خط بر رخ گلفام کشید
ماه نو طره مشکین تو در دام کشید
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو مانند خطی بر چهرهی گل سرخ است و ماه نو به زیبایی موی سیاه تو افتخار میکند.
با سر زلف همی خواست کند گستاخی
مشک را نافه چنان کشت که در کام کشید
هوش مصنوعی: با موهای خود میخواست از آن زیبایی و عطر مشک استفاده کند و به گونهای آن را جمع کند که در حقیقت به دورانی از زیبایی و خوشبوئی گرفتار شود.
روز بازار چمن را به بهایی نستاند
لاله از خاک تو، گر چه درمی وام کشید
هوش مصنوعی: در روزی که بازار گل و گیاه برپا است، لالهها هیچگاه ارزش و بهای خاک تو را از دست نمیدهند، حتی اگر به اندازه یک درهم هم قیمتگذاری شوند.
صبح روی تو بدینسان که برآمد امروز
تو مبر ظن که چو من سوخته تا شام کشید
هوش مصنوعی: صبح امروز چهره تو به این زیبایی که درخشش دارد، باعث نشود که گمان کنی من مانند یک سوخته تا شب در انتظار تو هستم.
با وصال تو به یک لحظه فراموش کند
هر که جور فلک و محنت ایام کشید
هوش مصنوعی: با رسیدن به تو، کسی که سختیهای زندگی و مشکلات زمان را متحمل شده، در یک لحظه آنها را فراموش میکند.
دل به کامی برسد از تو هم آخر روزی
غصه کار خود از عالم خودکام کشید
هوش مصنوعی: دل بالاخره به خوشی و کامی میرسد، اما در پایان روز، غم و اندوه کار خود را از دنیا و مردم خودکامه احساس میکند.
نام عشق است بلای دل و آخر به جهان
سر پس نام برون خسرو بدنام کشید
هوش مصنوعی: عشق باعث درد و رنج دل میشود و در نهایت، افرادی که به آن نام برده میشوند، در دنیا به بدنامی خواهند رسید.
حاشیه ها
1399/12/16 05:03
کاظم ایاصوفی
مصراع اول بیت اوا غالیه درست است نه غالبه

امیرخسرو دهلوی