شمارهٔ ۶۹۷
بت نو رسیده من هوس شکار دارد
دل صید کرده هر سو نه یکی، هزار دارد
رود آنچنان به جولان که سر سپه نکرده
سر آن سپاه گردم که چنان سوار دارد
دل من ببرد زلفش، جگرم نجست چشمش
تو مباش غافل، ای جان، که هنوز کار دارد
نتوانمش که بینم به رقیب ناموافق
چه خوش است گل، ولیکن چه کنم که خار دارد؟
برو، ای صبا و حالی که مرا ز هجر دیدی
برسانش، ار چه دانم که کم استوار دارد
به خدا که سینه من بشکاف و جان برون کن
که درون خانه تو دگری چه کار دارد؟
برس، ای سوار، لطفی بنمای خاکیی را
که ز تندی سمندت دل پر غبار دارد
تو شبانه می نمایی، به بر که بوده ای شب؟
که هنوز چشم مستت اثر خمار دارد
چو اسیر تست خسرو، نظری به مردمی کن
که ز تاب زلف مستت دل بیقرار دارد
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بت نو رسیده من هوس شکار دارد
دل صید کرده هر سو نه یکی، هزار دارد
هوش مصنوعی: بت تازهوارد من، تمایل به شکار دارد. دلش شکار را در هر طرف میبیند و نه تنها یکی، بلکه هزاران هدف در نظر دارد.
رود آنچنان به جولان که سر سپه نکرده
سر آن سپاه گردم که چنان سوار دارد
هوش مصنوعی: رود به قدری با قدرت و زیبایی در حال حرکت است که من هم به قدری تحت تأثیر قرار میگیرم که قدری از دنیای خودم فاصله میگیرم و به آن سوارکاری که چنین زیبایی دارد، فکر میکنم.
دل من ببرد زلفش، جگرم نجست چشمش
تو مباش غافل، ای جان، که هنوز کار دارد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی زلف او شگفتزده و پریشان است، و چشمان او دل مرا سوزاندهاند. تو ای جان، غافل نباش که هنوز قصههای ناگفتهای در این میان وجود دارد.
نتوانمش که بینم به رقیب ناموافق
چه خوش است گل، ولیکن چه کنم که خار دارد؟
هوش مصنوعی: نمیتوانم به رقیب ناموافق نگاه کنم و ببینم که چقدر گل زیباست، اما چه کنم که در کنار آن، خار هم وجود دارد؟
برو، ای صبا و حالی که مرا ز هجر دیدی
برسانش، ار چه دانم که کم استوار دارد
هوش مصنوعی: برو، ای نسیم، و حال مرا که به خاطر جدایی رنج میکشم به او برسان، هرچند میدانم که این پیام چندان تاثیرگذار نیست.
به خدا که سینه من بشکاف و جان برون کن
که درون خانه تو دگری چه کار دارد؟
هوش مصنوعی: به خدا قسم، قلبم را بشکاف و جانم را بیرون بیاور، زیرا در درون من هیچ چیز دیگری برای کسی جز تو وجود ندارد.
برس، ای سوار، لطفی بنمای خاکیی را
که ز تندی سمندت دل پر غبار دارد
هوش مصنوعی: ای سوار، بیا و لطفی کن به این خاکی که از تندی اسب تو دلش پر از غبار شده است.
تو شبانه می نمایی، به بر که بوده ای شب؟
که هنوز چشم مستت اثر خمار دارد
هوش مصنوعی: تو در دل شب نمایان میشوی، اما آیا در آغوش که بودهای؟ چرا که هنوز نشانههای مستی در چشمانت دیده میشود.
چو اسیر تست خسرو، نظری به مردمی کن
که ز تاب زلف مستت دل بیقرار دارد
هوش مصنوعی: وقتی که تو به عنوان یک پادشاه گرفتار شدهای، نگاهی به افرادی بینداز که به خاطر زیبایی و جذابیت موهایت، دلشان پر از تلاطم و بیقراری است.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"(سه گاه) (۱۲:۱۵ - ۱۲:۲۹) نوازندگان: رضا ورزنده (سنتور) گوینده: روشنک سرایندگان اشعار متن برنامه: امیرخسرو دهلوی (غزل)"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۱۹۰)
حاشیه ها
1399/12/05 06:03
کاظم ایاصوفی
مصراع اول بیت سوم جگرم بخست باید درست باشد نه نجست
1402/12/21 13:02
نردشیر
شعرهای شهریار تبریزی چقدر شبیه شعرهای امیر خسرو دهلوی ست