شمارهٔ ۶۹۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
Dar jayee ghazal e zir ra be onvan e kameltar e anche shoma dar site khod darid didam:
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد
غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی. ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد
به یک آمدن ربودی، دل و دین و جان خسرو
چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد
---
پاسخ: با تشکر، نقل قبلی:
خبرم شدست کامشب سر یار خواهی آمد
سر من فدای آن ره که سوار خواهی آمد
غم و غصه فراقت بکشم چنانکه دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی ره تو درون این دل
مرو ایمن اندرین ره که فگار خواهی آمد
می تست خون خلقی و همیخوری دمادم
مخور ا ین قدح که فردا به خمار خواهی آمد
منم آهوی رمیده زکمند خوبرویان
به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد
به یک آمدن ببردی دل و جان صد چو خسرو
که زید اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد؟
با نقل شما جایگزین شد.
درود ،
فکر میکنم که ابیات ذیل هم مربوط به این سروده میباشد:
ستم شتا کشیدم که بهار خواهی امد
خم می ذخیره کردم که به کار خواهی امد
با مهر
بسم الله الرحمن الرحیم
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد / سر من فدای آن ره که سوار خواهی آمد
به لب آمده است جانم تو بیا که زنده مانم / پس از آن که من نمانم به چه کار خواهی آمد
غم و غصۀ فراقت بکشم چنان که دانم / اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
دل و جان ببرد چشمت به دو کعبتین و زین پس / دو جهانت داد اگر تو به قمار خواهی آمد
منم و دلی و آهی ره تو درون این دل / مرو ایمن اندر این ره که فکار خواهی آمد
رخ خود بپوش اگر نه رقم منجمان را / ز حساب هشتم اختر به شمار خواهی آمد
می تست خون خلقی و همی خوری دمادم / مخور این قدح که فردا به خمار خواهی آمد
منم آهوی رمیده ز کمند خوب رویان / به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف / به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
کششی که عشق دارد نگذاردت بدین سان / به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد
به یک آمدن ربودی دل و دین و جان خسرو / چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد
(دیوان امیرخسرو دهلوی به اهتمام سعید نفیسی)
دروردها بر اهل دلان
غم و قصه ی فرقت بکشد چنان که دانم
یا
غم و غصه ی فرقت بکشد چنان که دانم ؟
منظور قِصه یا غُصه ؟
تقریبا این شعر هم جزوی از همین ابیات.کهنه.
گشتم به منزلی که با شد به هر کناری
گر پیش آید کار سر کار خواهی آمد
در بیت شاعر از بیکاری شدید رنج میبرد
و مطالب خود را این چنین بیان نموده است
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف// به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد. بقول یکی از دوستانم، این بیت در سرتاسر ادبیات فارسی، نظیر نداره. امیدوارم فقط چاوشی به فنا نده این یکی رو هم. :دی
بیت نخست این غزل اشتباه ست باید چنین باشد
خبرم رسیده امشب که نگار خواهی آمد
همین غزل در آهنگی به اسم خبرم رسید اسم خواننده اش بهرام دارایی هست قشنگم هست اتفاقا منتها زیاد پخش نشده ،
از دقیقه 9 این کلیپ اشکان کمانگری آوازی زیبا بر روی این شعر خوانده:
امیر خسرو دهلوی را اگر شاعرش نخوانیم و بیشتر موسیقی دانش بنامیم ایجاز وزنی اشعارش خود یک هارمونی جاودانه دارد با زبان شعرش ... اکثر اوزان انتخاب شده توسط امیر خسرو مطمئن، روی گشاده و کلمات در رقص اند ...در همین شعر ببینید چطور از چینش واژگانی چون کشش،آهوان،ستم ،سنگ،خم ،جنازه،مزار،شعری اینچنین ابرمردانه و فخار به یادگار گذارده این مرد بزرگ و چیره بین و چیره دست
به منجمی بگفتم که ببین و طالعم گفت
به سرت ز چرخ دوران غم یار خواهی آمد