شمارهٔ ۶۷۹
فرخ آن عیدی که جان قربانی جانان بود
خرم آن جانی که پیش نیکوان قربان بود
چون نگوید نازنین من مبارک باد عید
جان شکر ریزی کند، دیده گلاب افشان بود
بذله گوی و عشوه ساز و شوخ چشم و غمزه زن
خوبرویی کاین چنین باشد بلای جان بود
آب چشمم روز عید از آستانش بازداشت
باز دارد از صلا عیدی که در باران بود
جان دهد، جانا، دهانت هر که را شربت دهد
اینچنین شربت نباشد، چشمه حیوان بود
بهر شادی صورت میمون تو هر روز نیست
عید تا سالی، چه غم باشد، اگر قربان بود
رو به گاه تیغ راندن سوی قربانی مدار
تا مگر جان دادن آن بیچاره را آسان بود
دوستان از صحبت ما، گر چه آزاد آمدند
تا زید خسرو، غلام و بنده ایشان بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرخ آن عیدی که جان قربانی جانان بود
خرم آن جانی که پیش نیکوان قربان بود
هوش مصنوعی: عید خوشی و شادی آن است که در آن جان قربانی عشق محبوب باشد، و جان خوشا به حال کسی که در برابر نیکان و بزرگواران فدای عشق شود.
چون نگوید نازنین من مبارک باد عید
جان شکر ریزی کند، دیده گلاب افشان بود
هوش مصنوعی: زمانی که معشوق من به زبان نمیآورد که ایام خوشی را به من تبریک بگوید، چشمانم از شوق و شادی، مانند گلابی که بر زمین میریزد، پر از اشک و رنج میشود.
بذله گوی و عشوه ساز و شوخ چشم و غمزه زن
خوبرویی کاین چنین باشد بلای جان بود
هوش مصنوعی: زنی که با لوندی و زیباییهایش دلها را میرباید، هم میتواند شیرین و دلنشین باشد و هم خطرساز و مشکلآفرین.
آب چشمم روز عید از آستانش بازداشت
باز دارد از صلا عیدی که در باران بود
هوش مصنوعی: در روز عید، اشکهای چشمانم مانع نزدیک شدن به آستان او شدند، و این اشکها از شادی عید که همراه با باران بود، جلوگیری کردند.
جان دهد، جانا، دهانت هر که را شربت دهد
اینچنین شربت نباشد، چشمه حیوان بود
هوش مصنوعی: ای محبوب، کسی که به دیگری نوشیدنی عطا کند، همانند تو جان خود را فدای او میکند. این نوع نوشیدنی معمولی نیست، بلکه مانند چشمهای است که حیات را به ارمغان میآورد.
بهر شادی صورت میمون تو هر روز نیست
عید تا سالی، چه غم باشد، اگر قربان بود
هوش مصنوعی: برای خوشحالی و شادمانی از چهره زیبا و خوشحال تو، لازم نیست که هر روز عید باشد. چه غمی دارد، اگر قربان تو شوم.
رو به گاه تیغ راندن سوی قربانی مدار
تا مگر جان دادن آن بیچاره را آسان بود
هوش مصنوعی: به سوی قربانی نرو و با تیغ به او حمله نکن، زیرا شاید مرگ او را آسانتر کنی.
دوستان از صحبت ما، گر چه آزاد آمدند
تا زید خسرو، غلام و بنده ایشان بود
هوش مصنوعی: دوستان از گفتوگوهای ما، هرچند که به طور آزادانه آمدند، اما زید خسرو، خدمتگزار و بندهی آنها بود.

امیرخسرو دهلوی