شمارهٔ ۶۶۹
یارب! این اندیشه جانان ز جانم چون رود
چون کنم از سینه این آه و فغانم چون رود
نقش خوبان را گرفتم خود برون رانم ز چشم
آنکه اندر سینه دارم جای آنم چون رود
در غمم خلقی که آن افتاده در ره خاک شد
من درین حیرت که او بر استخوانم چون رود
هان و هان، ای کبک کهساری که می نازی به گام
گو یکی بنما که آن سرو روانم چون رود
کشتنم بر دیگران می بندد آن را کو بود
ای مسلمانان، به دیگر کس گمانم چون رود
مردمان گویند، ازو دعوی خون خود بکن
حاش لله، این حکایت بر زبانم چون رود
ای که پندم می دهی آخر نیاموزی مرا
کز دل شوریده شکل آن جوانم چون رود
دی جفا کار ستمگر خواندمش، وه کاین سخن
از دل آن کافر نامهربانم چون رود
گر چه از خسرو رود جان و جهان هر چه هست
آرزوی آن دل و جان و جهانم چون رود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یارب! این اندیشه جانان ز جانم چون رود
چون کنم از سینه این آه و فغانم چون رود
هوش مصنوعی: ای خدا! چگونه میتوانم این فکر محبوب را از جانم بیرون کنم، مانند آبی که از سینهام بهسوی بیرون میجوشد و همراه با آنگری و نالهام جاری شود؟
نقش خوبان را گرفتم خود برون رانم ز چشم
آنکه اندر سینه دارم جای آنم چون رود
هوش مصنوعی: من زیباییهای خوبان را در ذهن خود حفظ کردهام و سعی میکنم از چشمان کسی که در دل دارم دور شوم، زیرا در دل او جایگزین من هستم، مانند جریانی که در رودخانه جاری است.
در غمم خلقی که آن افتاده در ره خاک شد
من درین حیرت که او بر استخوانم چون رود
هوش مصنوعی: در غم من، افرادی که به خاطر من به خاک افتادهاند، در حیرتم که چرا او بر روی استخوانهای من مثل آب به آرامی عبور میکند.
هان و هان، ای کبک کهساری که می نازی به گام
گو یکی بنما که آن سرو روانم چون رود
هوش مصنوعی: ای کبک کوهستانی که به زیبایی قدمهایت مینازی، لطفاً نشان بده که آن سرو بلند و خوشحالت چگونه است که همچون رود در جریان است.
کشتنم بر دیگران می بندد آن را کو بود
ای مسلمانان، به دیگر کس گمانم چون رود
هوش مصنوعی: شکست و نابودی من موجب عبرت دیگران خواهد شد. ای مسلمانان، من بر این باور هستم که مصیبتها سرانجام به دیگران نیز منتقل میشود، مانند جریانی که به طرفی میرود.
مردمان گویند، ازو دعوی خون خود بکن
حاش لله، این حکایت بر زبانم چون رود
هوش مصنوعی: مردم میگویند که باید از او حق خود را مطالبه کنی، اما من از گفتن این موضوع پرهیز میکنم و این داستان به راحتی بر زبانم جاری میشود.
ای که پندم می دهی آخر نیاموزی مرا
کز دل شوریده شکل آن جوانم چون رود
هوش مصنوعی: تو که به من نصیحت میکنی، نمیدانی که از دل بیقرارم، چهرهام مانند آن جوان، همچون جریانی بیوقفه است.
دی جفا کار ستمگر خواندمش، وه کاین سخن
از دل آن کافر نامهربانم چون رود
هوش مصنوعی: دیروز ظلم و ستمگری را یاد کردم که دل بیرحمش به حال من میتپد و این سخن به مانند جریانی از آب از درون قلب من منتقل میشود.
گر چه از خسرو رود جان و جهان هر چه هست
آرزوی آن دل و جان و جهانم چون رود
هوش مصنوعی: اگرچه جان و دنیای من به خاطر خسرو در آب است، با این حال، آرزوی من فقط همان دل و جان و دنیا را میخواهد، مانند آن رود.

امیرخسرو دهلوی