گنجور

شمارهٔ ۶۶۳

چشم تو مست است یا در خواب بازی می‌کند
بوالعجب مستی که در محراب بازی می‌کند
مردم چشمم که می‌گردد به گرد روی تو
طفل را مانَد که در مهتاب بازی می‌کند
گر درآویزد دل نادان من در سوی تو
همچو موی خود مشو، در تاب بازی می‌کند
چشم من دور از تو، گر غرقه به خون گردد سزاست
ز آشنا بیگانه و در آب بازی می‌کند
امشب اندر خواب دیدم با تو بازی کرده‌ام
وه تو بازی کرده‌ای یا خواب بازی می‌کند؟
با زنخدانت که خسرو عشق بازد گوییا
گوسفندی دان که با قصاب بازی می‌کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم تو مست است یا در خواب بازی می‌کند
بوالعجب مستی که در محراب بازی می‌کند
هوش مصنوعی: چشم تو یا در حالت مستی است یا در خواب به سر می‌برد. چه شگفت‌انگیز است که این حالت مستی در جایی مقدس و ویژه جستجو می‌شود.
مردم چشمم که می‌گردد به گرد روی تو
طفل را مانَد که در مهتاب بازی می‌کند
هوش مصنوعی: وقتی به چهره‌ات نگاه می‌کنم، انگار که کودک معصومی هستم که در نور مهتاب مشغول بازی است و دلم پر از شوق و سرور می‌شود.
گر درآویزد دل نادان من در سوی تو
همچو موی خود مشو، در تاب بازی می‌کند
هوش مصنوعی: اگر دل نادان من به سوی تو کشیده شود، مانند مویی که در دست خود داری، در بازی تاب نمی‌خورد.
چشم من دور از تو، گر غرقه به خون گردد سزاست
ز آشنا بیگانه و در آب بازی می‌کند
هوش مصنوعی: چشمان من اگر از تو دور باشد، سزاوار است که در حسرت و غم غرق شود. این احساس وقتی بیشتر می‌شود که کسی که به او نزدیک است، به مانند یک غریبه رفتار کند و در عین حال در خوشی‌های زندگی غوطه‌ور شود.
امشب اندر خواب دیدم با تو بازی کرده‌ام
وه تو بازی کرده‌ای یا خواب بازی می‌کند؟
هوش مصنوعی: امشب در خواب دیدم که با تو بازی می‌کنم و تو هم با من بازی می‌کنی، اما آیا این خواب است که در حال بازی کردن است؟
با زنخدانت که خسرو عشق بازد گوییا
گوسفندی دان که با قصاب بازی می‌کند
هوش مصنوعی: با زیباییِ تو که خدای عشق است، مانند گوسفندی هستی که با قصاب بازی می‌کند.