گنجور

شمارهٔ ۶۵۶

در شب هجران که روزی هیچ دشمن را مباد
می رود عمر عزیزم چون سر زلفت به یاد
محنت هجران و رنج راه و تشویش سفر
این همه گویی نصیب جان مهجورم فتاد
سیل خون دل که از اینگونه آید سوی چشم
دم به دم بر آب خواهد رفت مردم زین سواد
تا ز خط جام می فهم معانی کرده ام
هر چه خواندم پیش استاد طریقت شد ز یاد
ترک چشمش ریخت خون ما به شوخی، وز لبش
خونبها جستیم از وی، خونبها بر هم نهاد
در غمت گر رفت خسرو از جهان، عمر تو باد
لیک خواهد خواست روز محشر از دست تو داد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در شب هجران که روزی هیچ دشمن را مباد
می رود عمر عزیزم چون سر زلفت به یاد
هوش مصنوعی: در شب جدایی، که آرزوی بدی برای هیچ دشمنی نداشته باشم، عمر گرانبهای من به یاد تو همچون مویی می‌گذرد.
محنت هجران و رنج راه و تشویش سفر
این همه گویی نصیب جان مهجورم فتاد
هوش مصنوعی: دوری از محبوب و مشکلات سفر و نگرانی‌هایی که در مسیر دارم، همه اینها به نوعی بر جان من که تنها و محروم است، وارد شده است.
سیل خون دل که از اینگونه آید سوی چشم
دم به دم بر آب خواهد رفت مردم زین سواد
هوش مصنوعی: هر لحظه که اشک‌های دل برچشم می‌ریزد، مانند سیلی است که به سمت چشم‌ها جاری می‌شود و این اشک‌ها به نحو مداوم در آب خالی خواهند شد، چون مردم با این دانش و آگاهی به زندگی ادامه می‌دهند.
تا ز خط جام می فهم معانی کرده ام
هر چه خواندم پیش استاد طریقت شد ز یاد
هوش مصنوعی: من با نوشیدن از جام می، معانی عمیق را درک کرده‌ام و هر آنچه را که از استاد طریقت آموخته‌ام، فراموش کرده‌ام.
ترک چشمش ریخت خون ما به شوخی، وز لبش
خونبها جستیم از وی، خونبها بر هم نهاد
هوش مصنوعی: خون ما از چشمش به خاطر یک شوخی ریخت و از لبانش خواستیم تا بهایی برای این خون پیدا کنیم، اما او هیچ چیزی به ما نداد.
در غمت گر رفت خسرو از جهان، عمر تو باد
لیک خواهد خواست روز محشر از دست تو داد
هوش مصنوعی: اگر خسرو در غم تو از دنیا برود، عمر تو همچنان باقی خواهد ماند، اما در روز قیامت از تو درخواست خواهد شد.