گنجور

شمارهٔ ۶۵۳

آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
کاینچنین ها آدمی از بهر دل بسیار کرد
درج یاقوت لب لیلی مفرح هست، لیک
کی توان بیچاره مجنون را بدان هشیار کرد
داند آن کز گلرخان خورده ست خاری بر جگر
کز چه بلبل در گلستان ناله های زار کرد
دارد اندر دل غباری وقت تست، ای گریه،هان
کار کن اندر دلش، گر می توانی کار کرد
سنگدل یارا، اثر در تو نکرد آهی که آن
کشت اهل درد را بیدرد را افگار کرد
با من بیمار شیرین گشت معجون اجل
زانکه عشقت چاشنیی خویش با آن یار کرد
هر چه خسرو پیش ازین در پیش خوبان سجده کرد
پیش محراب دو ابروی تو استغفار کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
هوش مصنوعی: همه ادعاهایی که عقل در ابتدا داشت، وقتی که به چهره تو نگاه کرد، به ناتوانی خود اعتراف کرد.
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
هوش مصنوعی: در شب‌های غمگین، درد بیداری برایم روشن نبود؛ قبلاً خواب بودم، اما جدایی تو مرا بیدار کرد.
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
کاینچنین ها آدمی از بهر دل بسیار کرد
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر دل خود، کارهای ناپسند و مشکوک انجام دهد، باید بداند که این کارها او را از راه درست دور می‌کند و به او آسیب می‌زند. بنابراین، در انتخاب‌های خود باید هوشیار باشد و از کارهایی که ممکن است او را به خطر بیندازد، پرهیز کند.
درج یاقوت لب لیلی مفرح هست، لیک
کی توان بیچاره مجنون را بدان هشیار کرد
هوش مصنوعی: یاقوتی که بر لب‌های لیلی است، دل‌انگیز و شگفت‌انگیز است، اما چگونه می‌توان بیچاره مجنون را به خاطر این زیبایی هوشیار کرد؟
داند آن کز گلرخان خورده ست خاری بر جگر
کز چه بلبل در گلستان ناله های زار کرد
هوش مصنوعی: کسی می‌داند که چه بلایی بر دل عاشق او آمده است، زیرا بلبل به خاطر درد و رنجی که از گل‌ها دیده، در گلستان ناله و گریه کرده است.
دارد اندر دل غباری وقت تست، ای گریه،هان
کار کن اندر دلش، گر می توانی کار کرد
هوش مصنوعی: در دل او غباری وجود دارد که تنها در زمان حضور تو شکل می‌گیرد. ای اشک، اگر می‌توانی، در دل او تأثیر بگذار و کاری انجام بده.
سنگدل یارا، اثر در تو نکرد آهی که آن
کشت اهل درد را بیدرد را افگار کرد
هوش مصنوعی: ای سنگدل، آه و ناله‌ای که از دل دلسوختگان برخاسته، بر تو تأثیری نداشته است؛ در حالی که همین آه و درد، کسانی را که در رنج و عذاب هستند، به شدت تحت تأثیر قرار داده و دچار گرفتاری کرده است.
با من بیمار شیرین گشت معجون اجل
زانکه عشقت چاشنیی خویش با آن یار کرد
هوش مصنوعی: با من بیمار، مرگ به نوعی خوشایند شد زیرا عشق تو مانند چاشنی به این معجون اضافه شده است.
هر چه خسرو پیش ازین در پیش خوبان سجده کرد
پیش محراب دو ابروی تو استغفار کرد
هوش مصنوعی: هر چیزی که خسرو (پادشاه) قبل از این در برابر زیبایی‌ها سجده کرده، در مقابل ابروی‌های زیبای تو به خاطر اشتباهاتش عذرخواهی می‌کند.