گنجور

شمارهٔ ۶۴۹

عاشقان تو ز تو تا صبح در خونابه اند
گر چه بهتر مصلحت پیشت به لاغ و لابه اند
زار می نالند و مستانند، اگر جامی بود
گر چه هر شب تا سحر چون ماهیی برتابه اند
چنگ من ناله است می خون جگر و اصحاب تو
همنشین بربط و همزانوی قرابه اند
تا تو دست جود بگشادی، فلک بیکار ماند
اختران در هفت گنبد صورت گرمابه اند
آفت خسرو شدند این هر دو چشم و لاجرم
من ز شان در خون و شان از خویش در خونابه اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقان تو ز تو تا صبح در خونابه اند
گر چه بهتر مصلحت پیشت به لاغ و لابه اند
هوش مصنوعی: عاشقانی که به تو عشق ورزیده‌اند، تا صبح در غم و اندوه غوطه‌ور هستند. هرچند ممکن است که بهتر باشد پیش تو به روشنی و بدون درد و سختی بگذرانند.
زار می نالند و مستانند، اگر جامی بود
گر چه هر شب تا سحر چون ماهیی برتابه اند
هوش مصنوعی: مردم غمگین و بی‌نوا هستند و در عین حال برخی هم شاد و سرمستند. اگر جامی وجود داشت، آن‌ها هر شب تا سپیده‌دم مانند ماهی در درخشش آن می‌درخشیدند.
چنگ من ناله است می خون جگر و اصحاب تو
همنشین بربط و همزانوی قرابه اند
هوش مصنوعی: صدای چنگ من از دل خون جگر بلند است، اما دوستان تو در کنار هم ساز می‌نوازند و در کنار هم می‌نشینند و مشغول خوش‌گذرانی‌اند.
تا تو دست جود بگشادی، فلک بیکار ماند
اختران در هفت گنبد صورت گرمابه اند
هوش مصنوعی: وقتی تو دستان بخشندگی‌ات را باز کردی، آسمان بی‌حرکت ماند و ستاره‌ها در هفت گنبد مانند آدمی در گرمابه ایستادند.
آفت خسرو شدند این هر دو چشم و لاجرم
من ز شان در خون و شان از خویش در خونابه اند
هوش مصنوعی: چشم‌های این دو نفر به مانند آفت برای خسرو شده‌اند و به همین خاطر من از حال آن‌ها در حال خونریزی هستم و خودم نیز در درد و رنج غوطه‌ورم.