شمارهٔ ۶۴۸
شهسوارانی که فتح قلعه دین کردهاند
التماس همت از دلهای مسکین کردهاند
پاکبازان سر کوی خرابات فنا
در مقام سرفرازی خشت بالین کردهاند
سنگسار لعنت جاوید مر ابلیس را
از برای کوری چشمان خودبین کردهاند
آهوی چین را جگر در نافه سودا بسوخت
تا حدیث سنبل زلف تو در چین کردهاند
جلوه فرهاد بین کز غیرت آن خسروان
نام خود نقش نگین لعل شیرین کردهاند
حلقه زلف تو دارد هر شبی در گوش دل
گر چه او را حلقهای از ماه و پروین کردهاند
زاهدان تسبیح میخوانند و خسرو نام دوست
ذکر هر کس آنچنان باشد که تلقین کردهاند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شهسوارانی که فتح قلعه دین کردهاند
التماس همت از دلهای مسکین کردهاند
هوش مصنوعی: سواران بزرگ و شجاعی که به پیروزی در جنگها و دفاع از دین دست یافتهاند، از دلهای نیازمندان و فقیران درخواست کمک و توجه کردهاند.
پاکبازان سر کوی خرابات فنا
در مقام سرفرازی خشت بالین کردهاند
هوش مصنوعی: سالمدلان در محله خراباتیها برای رسیدن به مقام فخر و عظمت، خود را به فنا سپرده و زندگی سادهای را انتخاب کردهاند.
سنگسار لعنت جاوید مر ابلیس را
از برای کوری چشمان خودبین کردهاند
هوش مصنوعی: لعنتی همیشگی بر ابلیس نازل شده است، به خاطر اینکه او چشمان خودبین را کور کرده است.
آهوی چین را جگر در نافه سودا بسوخت
تا حدیث سنبل زلف تو در چین کردهاند
هوش مصنوعی: آهوی چینی را عشق و شوق به نام و یاد تو سوزانده است، تا داستان زیبایی و جذابیت موی تو در چین و بزک به بکشانند.
جلوه فرهاد بین کز غیرت آن خسروان
نام خود نقش نگین لعل شیرین کردهاند
هوش مصنوعی: فرهاد با عشق و دقت خود، نام شیرین را به عنوان گوهری باارزش بر روی انگشتری زیبا حک کرده است، تا نشان دهد که چه احترام و ارزشی برای عشق و وفاداری قائل است.
حلقه زلف تو دارد هر شبی در گوش دل
گر چه او را حلقهای از ماه و پروین کردهاند
هوش مصنوعی: هر شب، زلفهای تو در دل من میپیچد و جالب اینجاست که با وجود زیبایی مثل ماه و ستارهها، همچنان این زلفها برای دل من جذابیت خاصی دارند.
زاهدان تسبیح میخوانند و خسرو نام دوست
ذکر هر کس آنچنان باشد که تلقین کردهاند
هوش مصنوعی: مردم متدین به ذکر و تسبیح مشغولاند، در حالی که عشق و یاد دوست در دل هر کس به گونهای است که به او آموخته شده است.

امیرخسرو دهلوی