شمارهٔ ۶۳۹
صبحگه، یارب، حدیثی زان دو لب خواهم کشید
یا شبی از دست تو جام طرب خواهم کشید
گر بر آن خمخانه جان دست خواهم یافتن
ساغری از آب حیوان تا به لب خواهم کشید
گفتی امشب زلف بر دستت نهم تا می کشی
ده که من تاری ازینسان تا به شب خواهم کشید
گر کشم جعد ترا، گویی مکن ترک ادب
عاشق و مستم ز من ناید ادب، خواهم کشید
سوز دل تا کی نهان دارم، برون خواهم فگند
دود از جانم برآمد، چند تب خواهم کشید
بوالعجب شد کار من از ناله زارم، هنوز
من درین غم ناله های بوالعجب خواهم کشید
عاشقی درد سر است و کی رود این دردسر
تا ز خسرو هر شبی شور و شغب خواهم کشید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبحگه، یارب، حدیثی زان دو لب خواهم کشید
یا شبی از دست تو جام طرب خواهم کشید
هوش مصنوعی: صبح به خدایم میگویم که از آن دو لب محبوبم داستانی برایم بگوید و یا شبهنگام به یاد تو، جام شادی را بنوشم.
گر بر آن خمخانه جان دست خواهم یافتن
ساغری از آب حیوان تا به لب خواهم کشید
هوش مصنوعی: اگر بتوانم به آن مکان مقدس دسترسی پیدا کنم، نوشیدنیی میخواهم که از زنده نگه داشتن روح سرچشمه میگیرد و آن را تا لبهایم خواهم کشید.
گفتی امشب زلف بر دستت نهم تا می کشی
ده که من تاری ازینسان تا به شب خواهم کشید
هوش مصنوعی: گفتی امشب موهایت را به دست میگیرم تا وقتی که مینوشی، من هم اینطور به آرامی و با شوق میکشم و منتظر میمانم تا شب فرابرسد.
گر کشم جعد ترا، گویی مکن ترک ادب
عاشق و مستم ز من ناید ادب، خواهم کشید
هوش مصنوعی: اگر موهایت را به دست بگیرم، انگار که بیادبی کردهام. من عاشق و مست هستم و از من توقع ادبی نیست، اما میخواهم این کار را انجام دهم.
سوز دل تا کی نهان دارم، برون خواهم فگند
دود از جانم برآمد، چند تب خواهم کشید
هوش مصنوعی: تا کی میتوانم آتش دل را پنهان کنم؟ میخواهم آن را بیرون بریزم. وقتی دودی از جانم بلند میشود، دیگر چندین تب را تحمل کنم؟
بوالعجب شد کار من از ناله زارم، هنوز
من درین غم ناله های بوالعجب خواهم کشید
هوش مصنوعی: کار من به جایی رسیده که چنان از درد و ناله میکشم که هنوز هم در این غم، نالههای عجیب و غریب بیشتری سر میدهم.
عاشقی درد سر است و کی رود این دردسر
تا ز خسرو هر شبی شور و شغب خواهم کشید
هوش مصنوعی: عشق با خود مشکلات و نگرانیهایی به همراه دارد و این درد و رنج هر شب من را از یاد خسرو دلتنگ میکند و برای او احساس شور و هیجان میکنم.

امیرخسرو دهلوی