شمارهٔ ۶۱۵
خاطر به سوی دلبری هر لحظه ما را میکشد
آنجا که ما را میکشد، این دل هم آنجا میکشد
یاری که از خاطر مرا هرگز دمی غایب نشد
خط فراموشی چرا در دفتر ما میکشد؟
جانا، دگر در کوی خود باد صبا را ره مده
کو زلف مشکین ترا هر لحظه در پا میکشد
آمد بهار مشک بو، در خانه منشین، ای صنم
کز بهر عشرت هر گلی خیمه به صحرا میکشد
ای دل، چه ترسانی مرا؟ طعنه که دشمن میزند
هرکس که عاشق میشود بسیار از اینها میکشد
ای دل، اگر افتد ترا ناگه بر آن مهر و نظر
در زلف او مسکن مکن کان سر به سودا میکشد
بر جان خسرو رحم کن کاندوه هجران سر به سر
از فرقت رخسار تو بیچاره تنها میکشد
شمارهٔ ۶۱۴: شب کان مه من بر دلم از غصه پیکان بشکندشمارهٔ ۶۱۶: شمشیر کین باز آن صنم بر قصد دلها میکشد
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاطر به سوی دلبری هر لحظه ما را میکشد
آنجا که ما را میکشد، این دل هم آنجا میکشد
هوش مصنوعی: در هر لحظه، فکر و احساس ما به سمت محبوبی جلب میشود که نگاهی به ما دارد و در آنجا که دل ما به او میرسد، همان دل ما را بیشتر به آنجا میکشاند.
یاری که از خاطر مرا هرگز دمی غایب نشد
خط فراموشی چرا در دفتر ما میکشد؟
هوش مصنوعی: یار و دوست من همیشه در ذهنم حضور دارد، پس چرا فراموشی در دفتری که به او تعلق دارد، جا میگیرد؟
جانا، دگر در کوی خود باد صبا را ره مده
کو زلف مشکین ترا هر لحظه در پا میکشد
هوش مصنوعی: عزیزم، دیگر اجازه نده که نسیم صبحگاهی در کوی تو بگردد، زیرا هر لحظه زلفهای مشکین تو او را به سمت خود میکشد.
آمد بهار مشک بو، در خانه منشین، ای صنم
کز بهر عشرت هر گلی خیمه به صحرا میکشد
هوش مصنوعی: بهار با عطر خوشش فرا رسید، در خانه نمان، ای محبوب، زیرا برای لذت و شادی، هر گلی در دشت چادر برپا میکند.
ای دل، چه ترسانی مرا؟ طعنه که دشمن میزند
هرکس که عاشق میشود بسیار از اینها میکشد
هوش مصنوعی: ای دل، چرا مرا میترسانی؟ هر عاشقی از طعنه و کنایههایی که دشمنان میزنند بسیار رنج میکشد.
ای دل، اگر افتد ترا ناگه بر آن مهر و نظر
در زلف او مسکن مکن کان سر به سودا میکشد
هوش مصنوعی: ای دل، اگر ناگهان با زیبایی و نگاه او روبرو شدی، در آن زلف او اقامت نکن، زیرا این کار تو را به جنون و عشق میکشاند.
بر جان خسرو رحم کن کاندوه هجران سر به سر
از فرقت رخسار تو بیچاره تنها میکشد
هوش مصنوعی: به جان خسرو رحم کن، زیرا او به خاطر دوری از چهره تو، به طور کامل در اندوه و حسرت به سر میبرد و تنهاست.

امیرخسرو دهلوی