شمارهٔ ۶۱۴
شب کان مه من بر دلم از غصه پیکان بشکند
از چشم طوفان بار من، از گریه طوفان بشکند
هر لحظه زد غم حاصلم در خاک و در خون منزلم
آن روزنی کاندر دلم از غمزه پیکان بشکند
گر عاشقان را از ستم بشکست، او را عیب نیست
امیدوارم کان صنم ما را بدینسان بشکند
با آنکه زو دلخسته ام خود را بر او بر بسته ام
چون عهد او را بشکسته ام خواهم که پیمان بشکند
زان سنگ جان ممتحن مسکین دل بی سنگ من
آن شوخ را از سنگ محن جز جوهر جان بشکند
خسرو به جست جوی او، آید همیشه سوی او
پایش اگر در کوی او دست رقیبان بشکند
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب کان مه من بر دلم از غصه پیکان بشکند
از چشم طوفان بار من، از گریه طوفان بشکند
هوش مصنوعی: شب که قمر من بر دلم غم میزند، اشکهای طوفانیام مانند تیر بر دلم مینشیند و این بار سنگین از گریههایم به تلاطم میآید.
هر لحظه زد غم حاصلم در خاک و در خون منزلم
آن روزنی کاندر دلم از غمزه پیکان بشکند
هوش مصنوعی: هر لحظه غم و اندوه به سراغ من میآید و مرا در困 و درد غرق میکند. آن روزنهای که در دل من وجود دارد و میتواند از تیرهای غم و اندوه رهایم کند، در حال شکست است.
گر عاشقان را از ستم بشکست، او را عیب نیست
امیدوارم کان صنم ما را بدینسان بشکند
هوش مصنوعی: اگر عاشقان از ظلم و ستمی که بر آنها میرود رنجیده و خسته شوند، این موضوع عیبی ندارد. من امیدوارم که آن معشوق ما هم به این شکل ما را بشکند و از پا درآورد.
با آنکه زو دلخسته ام خود را بر او بر بسته ام
چون عهد او را بشکسته ام خواهم که پیمان بشکند
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از او دلخورم، احساساتم را به او وابسته کردهام. هرچند که خودم عهدش را شکستهام، اما میخواهم که او نیز پیمانش را نادیده بگیرد.
زان سنگ جان ممتحن مسکین دل بی سنگ من
آن شوخ را از سنگ محن جز جوهر جان بشکند
هوش مصنوعی: از آن سنگی که ممتحن بیپناه را آزمایش میکند، دل بیسنگ من نمیتواند آن شوخ را از سنگ سخت محنت جدا کند، جز اینکه جوهر جان را بشکند.
خسرو به جست جوی او، آید همیشه سوی او
پایش اگر در کوی او دست رقیبان بشکند
هوش مصنوعی: خسرو همیشه به دنبال محبوبش میگردد و اگر پایش در کوی او آسیب ببیند، حاضر است رقیبانش را از سر راه بردارد.

امیرخسرو دهلوی