شمارهٔ ۶۱۳
جانم فدای قامتی کافاق را حیران کند
از ناز چون گردد روان، رو در میان جان کند
گر جور و گر رحمت کند من راضیم از جان و دل
بگذار خود کام مرا تا هر چه خواهد آن کند
جانا، بر آب چشم من خنده به رعنای مزن
هر قطره کز چشمم چکد، صد خانه را ویران کند
آن نیم جانی که از غمش مانده ست آن هم رفته دان
یک ره به زیر هر دو لب گو خنده پنهان کند
من بر درش جان می کنم در آرزوی یک نظر
با آنکه دشوار آیدش کار مرا آسان کند
باری طبیب از بهر من زحمت چه می بیند دگر؟
عیسی به جان آید، اگر درد مرا درمان کند
ای آن که پندم می دهی کز دل برون کن راز را
از دیده فرمانت کشم، گر دل مرا فرمان کند
بیهوده چندین بتا، خون در مسلمانی مکن
اسلام کی داند کسی کو غارت ایمان کند
گر خسروا، خون ریزدت پرسش مکن، گردن بنه
کز مصلحت نبود برون هر خون که آن سلطان کند
شمارهٔ ۶۱۲: می خواهد آن سرو روان کامروز در صحرا شودشمارهٔ ۶۱۴: شب کان مه من بر دلم از غصه پیکان بشکند
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانم فدای قامتی کافاق را حیران کند
از ناز چون گردد روان، رو در میان جان کند
هوش مصنوعی: جانم فدای آن قامت زیبایی که به خاطر نازش، دلها را به حیرت وا میدارد. وقتی به راه میآید، جانها را تحت تاثیر قرار میدهد.
گر جور و گر رحمت کند من راضیم از جان و دل
بگذار خود کام مرا تا هر چه خواهد آن کند
هوش مصنوعی: اگر سختی و یا لطفی از جانب او باشد، من با تمام وجود راضی هستم. بگذار خواستههای من برآورده شود تا هر چه میخواهد، انجام دهد.
جانا، بر آب چشم من خنده به رعنای مزن
هر قطره کز چشمم چکد، صد خانه را ویران کند
هوش مصنوعی: عزیزم، نکن که با هر اشکی که از چشمانم میریزد، زیباییات را به تمسخر بگیری؛ زیرا این اشکها میتوانند باعث خراب شدن بسیاری از خانهها شوند.
آن نیم جانی که از غمش مانده ست آن هم رفته دان
یک ره به زیر هر دو لب گو خنده پنهان کند
هوش مصنوعی: آن مقدار جانی که از درد عشق او باقی مانده، نیز رفته و تنها یک راه باقی مانده است. زیر دو لب، لبخندی پنهان وجود دارد.
من بر درش جان می کنم در آرزوی یک نظر
با آنکه دشوار آیدش کار مرا آسان کند
هوش مصنوعی: من با تمام وجودم به در خانهاش میرسم و تنها آرزوی یک نگاه از او را دارم، با اینکه میدانم برای او کار من سخت و دشوار است، اما همان نگاه میتواند برای من همه چیز را آسان کند.
باری طبیب از بهر من زحمت چه می بیند دگر؟
عیسی به جان آید، اگر درد مرا درمان کند
هوش مصنوعی: طبیب چه زحمتی برای من میکشد؟ اگر عیسی (پیامبر) بیاید و درد مرا درمان کند، دیگر چه نیازی به او دارم؟
ای آن که پندم می دهی کز دل برون کن راز را
از دیده فرمانت کشم، گر دل مرا فرمان کند
هوش مصنوعی: ای کسی که مرا نصیحت میکنی، راز دل را از دل بیرون کن. اگر قلب من به من اجازه بدهد، من از چشمانم این راز را فاش میکنم.
بیهوده چندین بتا، خون در مسلمانی مکن
اسلام کی داند کسی کو غارت ایمان کند
هوش مصنوعی: بیهوده برای این همه بت و بتپرستی، در دل مسلمانان خون و خشونت نریزید. آیا اسلام را کسی میشناسد که ایمان را به غارت ببرد؟
گر خسروا، خون ریزدت پرسش مکن، گردن بنه
کز مصلحت نبود برون هر خون که آن سلطان کند
هوش مصنوعی: اگر پادشاه تو خون کسی را میریزد، پرسش نکن و اعتراض نکن، زیرا دانستن اینکه کسی در این زمینه مصلحت ندارد، بهتر است. هر خونی که پادشاه میریزد، به خاطر مصلحت آن است.

امیرخسرو دهلوی