شمارهٔ ۶۱
بشکافت غم این جان جگرخواره ما را
یا رب، چه وبال آمده سیاره ما را
رفتند رفیقان دل صد پاره ببردند
کردند رها دامن صد پاره ما را
گر همره ایشان روی، ای باد، در آن راه
زنهار بجویی دل آواره ما را
شبها به دل از سوز جگر می کشدم آه
آه ار خبرستی بت عیاره ما را
روزی نکند یاد که شبهای جدایی
چون می گذرد عاشق بیچاره ما را
بوی جگر سوخته بگرفت همه کوی
آتش بزن این کلبه خونخواره ما را
دیدند سر اشکم همه همسایه و گفتند
این سیل عجب گر نبرد خانه ما را
جز خسته و افگار نخواهد دل خسرو
خویی ست بدین بخت ستمگاره ما را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بشکافت غم این جان جگرخواره ما را
یا رب، چه وبال آمده سیاره ما را
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بر دل ما نشانده شده، همچون زخمی عمیق و جانکاه است. ای پروردگار، چه بار سنگینی بر دوش ما گذاشته شده است!
رفتند رفیقان دل صد پاره ببردند
کردند رها دامن صد پاره ما را
هوش مصنوعی: دوستان و همراهان رفتند و قلب ما را با خود بردند و دامن ما را از دستمان رها کردند.
گر همره ایشان روی، ای باد، در آن راه
زنهار بجویی دل آواره ما را
هوش مصنوعی: اگر ای باد، در آن مسیر با آنها همراه شوی، مراقب باش که دل آواره ما را جستجو نکنی.
شبها به دل از سوز جگر می کشدم آه
آه ار خبرستی بت عیاره ما را
هوش مصنوعی: در شبها از درد و رنجی که در دل دارم، آه و ناله میکنم و اگر تو از حال ما باخبر بودی، به ما رحم میکردی.
روزی نکند یاد که شبهای جدایی
چون می گذرد عاشق بیچاره ما را
هوش مصنوعی: شاید روزی به یاد نیاورد که شبهای دوری چگونه بر سر عاشق بیچاره ما میگذرد.
بوی جگر سوخته بگرفت همه کوی
آتش بزن این کلبه خونخواره ما را
هوش مصنوعی: بوی جگر سوخته در همه جا پیچیده و به خودی خود حال و هوای مکانی را تغییر داده است. پس بیایید به این خانه پر از درد و رنج، آتش بزنیم.
دیدند سر اشکم همه همسایه و گفتند
این سیل عجب گر نبرد خانه ما را
هوش مصنوعی: همه همسایهها اشک من را دیدند و با تعجب گفتند که اگر این سیل ادامه پیدا کند، ممکن است خانه ما را هم ببرد.
جز خسته و افگار نخواهد دل خسرو
خویی ست بدین بخت ستمگاره ما را
هوش مصنوعی: به جز خستگی و اندوه، دل هیچ کس به عشق و محبت فرمانبردار نخواهد بود؛ زیرا سرنوشت ما به شدت ناعادلانه است.