گنجور

شمارهٔ ۶۰

آورده ام شفیع دل زار خویش را
پندی بده دو نرگس خونخوار خویش را
ای دوستی که هست خراش دلم ز تو
مرهم نمی دهی دل افگار خویش را
مردم که نازکی و گرانبار می شوی
جانم که بر تو می فگند بار خویش را
از رشک چشم خویش نبینم رخ تو من
تو هم مبین در آینه رخسار خویش را
آزاد بنده ای که به پایت فتاد و مرد
و آزاد کرد جان گرفتار خویش را
بنمای قد خویش که از بهر دیدنت
سر بر کنیم بخت نگونسار خویش را
سرها بسی زدی سر من هم زن از طفیل
از سر رواج ده روش کار خویش را
دشنامی از زبان توام می کند هوس
تعظیم کن به این قدری یار خویش را
چون خسرو از دو دیده خورد خون، سزد، اگر
سازد نمک دو چشم جگر خوار خویش را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آورده ام شفیع دل زار خویش را
پندی بده دو نرگس خونخوار خویش را
هوش مصنوعی: من برای دل غمگینم یک شفیع آورده‌ام، لطفا نصیحتی به دو نرگس تند و خشمگینم بکن.
ای دوستی که هست خراش دلم ز تو
مرهم نمی دهی دل افگار خویش را
هوش مصنوعی: ای دوستی که درد دلم را از تو ترمیم نمی‌کنی، دل غمزده‌ام را درمان نمی‌کنی.
مردم که نازکی و گرانبار می شوی
جانم که بر تو می فگند بار خویش را
هوش مصنوعی: وقتی مردم با ناز و خوبی خودت را تحت تاثیر قرار می‌دهند، بدان که روح و جانم به تو وابسته است و من بار سنگین عشق و احساساتم را بر دوش تو می‌گذارم.
از رشک چشم خویش نبینم رخ تو من
تو هم مبین در آینه رخسار خویش را
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت به چشمان خودم، نمی‌توانم صورت تو را ببینم، و تو هم در آئینه چهره خودت را ملاحظه نکن.
آزاد بنده ای که به پایت فتاد و مرد
و آزاد کرد جان گرفتار خویش را
هوش مصنوعی: کسی که به پای آزادی‌اش افتاده و جانش را از بند اسارت رهانیده است، به واقع آزاد است.
بنمای قد خویش که از بهر دیدنت
سر بر کنیم بخت نگونسار خویش را
هوش مصنوعی: به خودت افتخار کن و خودت را نشان بده، زیرا برای دیدنت حاضر هستیم همه چیز را فدای بخت بد خود کنیم.
سرها بسی زدی سر من هم زن از طفیل
از سر رواج ده روش کار خویش را
هوش مصنوعی: سرها را به تعداد زیاد زده‌ای، حالا نوبت من هم رسیده است که به شیوه خودم عمل کنم و از طریق آن، کارهایم را پیش ببرم.
دشنامی از زبان توام می کند هوس
تعظیم کن به این قدری یار خویش را
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد که گاهی اوقات از زبان فردی، مطالب یا کلماتی به شکلی ناپسند بیان می‌شود که نشان‌دهنده‌ی احساساتی عمیق و محبت‌آمیز در دل دارد. در واقع، شاید در گفتار او چیزی به‌ظاهر زشت باشد، اما در پس آن، تمایل به احترام و ارادت به محبوبش وجود دارد. به این معنا که باید به شخصیت و مقام یار خود ارادت ورزد و او را ستایش کند.
چون خسرو از دو دیده خورد خون، سزد، اگر
سازد نمک دو چشم جگر خوار خویش را
هوش مصنوعی: وقتی خسرو از چشم‌هایش خون می‌ریزد، طبیعی است که اگر برای چشمان دردمند خودش اندکی تلخی به وجود آورد.

حاشیه ها

1394/04/22 23:06
احمد رحمت بر

لطفا این موارد را اصلاح کنید:
بیت 2: «ای دوستی» به جای «ایدوستی»
بیت 2: «ز تو» به جای «از تو»
بیت 4: «نگونسار» به جای «نگونساز»

1394/04/22 23:06
احمد رحمت بر

بیت 4:
معنی «تربر» در واژه‌نامه دهخدا:
(نف مرکب ) تربرنده ، و قسمی اره که بدان درختان تر برند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || (ن مف مرکب ) غله ای که پیش از زرد شدن و رسیدن ، برای آفتی چون زنگ و ملخ و جز آن درو شده باشد. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

1394/04/23 15:06
امین کیخا

برای نارس چیدن میوه و محصول , واژه ی ترچین را هم داریم اما واژه ی خوید به معنای نارس درواقع همان لغت hydrous است و در فارسی با یونانی همریشه است و نه وام واژه . لغت خوی به معنای عرق هم خود همین واژه است و sweet انگلیسی را هم باید همین واژه دانست . خوی / خوید / hydre / sweet /