گنجور

شمارهٔ ۶۰

آورده ام شفیع دل زار خویش را
پندی بده دو نرگس خونخوار خویش را
ای دوستی که هست خراش دلم ز تو
مرهم نمی دهی دل افگار خویش را
مردم که نازکی و گرانبار می شوی
جانم که بر تو می فگند بار خویش را
از رشک چشم خویش نبینم رخ تو من
تو هم مبین در آینه رخسار خویش را
آزاد بنده ای که به پایت فتاد و مرد
و آزاد کرد جان گرفتار خویش را
بنمای قد خویش که از بهر دیدنت
سر بر کنیم بخت نگونسار خویش را
سرها بسی زدی سر من هم زن از طفیل
از سر رواج ده روش کار خویش را
دشنامی از زبان توام می کند هوس
تعظیم کن به این قدری یار خویش را
چون خسرو از دو دیده خورد خون، سزد، اگر
سازد نمک دو چشم جگر خوار خویش را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1394/04/22 23:06
احمد رحمت بر

لطفا این موارد را اصلاح کنید:
بیت 2: «ای دوستی» به جای «ایدوستی»
بیت 2: «ز تو» به جای «از تو»
بیت 4: «نگونسار» به جای «نگونساز»

1394/04/22 23:06
احمد رحمت بر

بیت 4:
معنی «تربر» در واژه‌نامه دهخدا:
(نف مرکب ) تربرنده ، و قسمی اره که بدان درختان تر برند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || (ن مف مرکب ) غله ای که پیش از زرد شدن و رسیدن ، برای آفتی چون زنگ و ملخ و جز آن درو شده باشد. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

1394/04/23 15:06
امین کیخا

برای نارس چیدن میوه و محصول , واژه ی ترچین را هم داریم اما واژه ی خوید به معنای نارس درواقع همان لغت hydrous است و در فارسی با یونانی همریشه است و نه وام واژه . لغت خوی به معنای عرق هم خود همین واژه است و sweet انگلیسی را هم باید همین واژه دانست . خوی / خوید / hydre / sweet /