شمارهٔ ۵۹۲
فریاد که عشق کهنه نو شد
جان در کف عاشقی گرو شد
آزرده دلی که بود، گم گشت
دیرینه غمی که بود، نو شد
یاری که ز ما حدیث نشنود
اندر حق ما سخن شنو شد
رویش دیدم، دلم بیفتاد
پایش به چه ذقن به گو شد
باد سر زلف او بجنبید
صد خرمن صبر جو به جو شد
آورد صبا نشان کویش
اشکم بدوید و پیشرو شد
دادم به قضا عنان خسرو
چون اسپ نشاط تیز دو شد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریاد که عشق کهنه نو شد
جان در کف عاشقی گرو شد
هوش مصنوعی: فریاد بزنید که عشق قدیمی دوباره تازه و زنده شده است و جان در دست عاشقانهها سپرده شده است.
آزرده دلی که بود، گم گشت
دیرینه غمی که بود، نو شد
هوش مصنوعی: دل شکستهای که در گذشته غمگین بود، حالا غمهای جدیدی را تجربه کرده و احساساتش تغییر کرده است.
یاری که ز ما حدیث نشنود
اندر حق ما سخن شنو شد
هوش مصنوعی: دوستی که از ما چیزی نشنیده، اکنون درباره ما صحبت میکند.
رویش دیدم، دلم بیفتاد
پایش به چه ذقن به گو شد
هوش مصنوعی: وقتی او را دیدم، دلم به شدت عاشقش شد و نمیتوانستم جلوی حسم را بگیرم.
باد سر زلف او بجنبید
صد خرمن صبر جو به جو شد
هوش مصنوعی: باد به خاطر زیبایی و جذابیت زلف او به حرکت درآمد و این موضوع باعث شد که صبر و آرامش من مانند کاه در برابر طوفان به هم بریزد.
آورد صبا نشان کویش
اشکم بدوید و پیشرو شد
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی نشان و نشانهی آن کوی را برایم آورد و اشکهایم به خاطر این یادآوری سرازیر شد و من به سوی آنجا حرکت کردم.
دادم به قضا عنان خسرو
چون اسپ نشاط تیز دو شد
هوش مصنوعی: من اختیار و فرمانروایی خسرو را به سرنوشت سپردم، مانند اسبی شاداب و تند که شروع به دویدن میکند.

امیرخسرو دهلوی