گنجور

شمارهٔ ۵۹۱

آن دوست که بود خصم جان شد
آن صبر که داشتم نهان شد
ما خود به حصور مرده بودیم
خاصه که فراق در میان شد
افسوس که شادیی ندیدم
وین عمر عزیز رایگان شد
ای دوست، نیافتیم کامی
دشمن به دروغ بدگمان شد
گفتم که اسیر گردی، ای دل
دیدی که به عاقبت همان شد
دل بر دگری نهم، ولیکن
عاشق به ستم نمی توان شد
دی دلبر من سواره می رفت
اشکم بدوید و همعنان شد
مطرب غزلی ز شوق بر خواند
خونابه ز چشم من روان شد
از گریه من رقیب بدخوی
با آن همه حسم مهربان شد
از بسکه علاج درد من کرد
بیچاره طبیب ناتوان شد
خسرو به کجا ببست راهی
گیرم همه خلق یک زبان شد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن دوست که بود خصم جان شد
آن صبر که داشتم نهان شد
هوش مصنوعی: دوستی که به‌عنوان دشمن جانی‌ام شناخته می‌شود، آرامشی که در دل داشتم، دیگر از بین رفته است.
ما خود به حصور مرده بودیم
خاصه که فراق در میان شد
هوش مصنوعی: ما خود در زندگی همچون مردگان بودیم، بخصوص که جدایی در میان قرار داشت.
افسوس که شادیی ندیدم
وین عمر عزیز رایگان شد
هوش مصنوعی: متاسفانه من هیچ شادی‌ای را تجربه نکردم و این عمر ارزشمندم به هدر رفت.
ای دوست، نیافتیم کامی
دشمن به دروغ بدگمان شد
هوش مصنوعی: ای دوست، ما نتوانستیم از دشمنان به نتیجه‌ای برسیم و به خاطر بی‌اعتمادی به دروغ‌هایشان دچار بدبینی شدیم.
گفتم که اسیر گردی، ای دل
دیدی که به عاقبت همان شد
هوش مصنوعی: به دل گفتم که اگر اسیر عشق شوی، در نهایت می‌بینی که چه نتیجه‌ای خواهد داشت.
دل بر دگری نهم، ولیکن
عاشق به ستم نمی توان شد
هوش مصنوعی: دل را به کسی می‌سپارم، اما نمی‌توانم به خاطر عشق به او تحت فشار و ظلم قرار بگیرم.
دی دلبر من سواره می رفت
اشکم بدوید و همعنان شد
هوش مصنوعی: دختر زیبای من سوار بر اسب بود و من به یاد او اشک ریختم که ناگهان اشک‌هایم به دنبالش راه افتاد و هم‌سفرش شد.
مطرب غزلی ز شوق بر خواند
خونابه ز چشم من روان شد
هوش مصنوعی: خواننده‌ای از روی شوق، غزلی را می‌خواند که باعث می‌شود اشک‌های من به‌طور بی‌اختیار بریزد.
از گریه من رقیب بدخوی
با آن همه حسم مهربان شد
هوش مصنوعی: از گریه من، حتی رقیبی که همیشه بدخلق و سنگدل بود، با آن همه احساساتم مهربان شد.
از بسکه علاج درد من کرد
بیچاره طبیب ناتوان شد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی برای درمان درد من تلاش کرد، آن پزشک بیچاره خودشان ناتوان و بی‌حال شدند.
خسرو به کجا ببست راهی
گیرم همه خلق یک زبان شد
هوش مصنوعی: خسرو به کجا رفته که من راهی پیدا کنم و همه مردم به یک زبان صحبت کنند؟