گنجور

شمارهٔ ۵۸۵

از رنگ رخت قمر توان کرد
وز لعل لبت شکر توان کرد
گر از دهنت خبر توان یافت
در راه عدم سفر توان کرد
ماییم دو دیده وقف کرده
سویت نظری مگر توان کرد
بردار ز روی طره کاین دم
شام غم ما سحر توان کرد
خسرو چو اسیر گشت بر وی
می کن که ازین بتر توان کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از رنگ رخت قمر توان کرد
وز لعل لبت شکر توان کرد
هوش مصنوعی: از زیبایی چهره‌ات می‌توان به ماه تابان رسید و از شیرینی لبت می‌توان طعم شکر را به دست آورد.
گر از دهنت خبر توان یافت
در راه عدم سفر توان کرد
هوش مصنوعی: اگر بتوان از گفته‌هایت متوجه شد که در مسیر نیستی قدم می‌زنی، می‌توان در این راه سفر کرد.
ماییم دو دیده وقف کرده
سویت نظری مگر توان کرد
هوش مصنوعی: ما دو چشم داریم که تنها برای تو وقف شده‌اند؛ به امید اینکه روزی بتوانیم نگاهی به تو بیندازیم.
بردار ز روی طره کاین دم
شام غم ما سحر توان کرد
هوش مصنوعی: موهایت را کنار بزن، زیرا این شب غم‌انگیز، صبح را به دل ما خواهد آورد.
خسرو چو اسیر گشت بر وی
می کن که ازین بتر توان کرد
هوش مصنوعی: وقتی خسرو اسیر شد، گفتند که برای او شراب بیاورید تا از این وضعیت بدتر نتواند برود.