شمارهٔ ۵۷۲
گهیت از آشنایان یاد ناید
چنین بیگانه بودن هم نشاید
که داد آن بخت خوش روزی که ما را
ز در همچون تو خورشیدی در آید
شبم کابستن است از قید اندوه
نپندازم کزو صبحی برآید
مخوان در بوستان و باغم، ای دوست
که آنجا هم دلم کم می گشاید
زبانی می دهم دل را، ولیکن
نهد بر جان ز دیده چند باید
مرا گفتی که جان می باید از تو
من بیچاره را دیگر چه باید
سر آن ناز بازی کردم، ای باد
که مرگ من ترا بازی نماید
رهی بنما که نتوان زیست بی تو
ولیکن خویش را می آزماید
نگیرد جز گرفتاران دل را
غزلهایی که خسرو می سراید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گهیت از آشنایان یاد ناید
چنین بیگانه بودن هم نشاید
هوش مصنوعی: هرگز نباید فراموش کنی که در میان آشنایان، اینگونه غریبی و بیگانگی کمسابقه است.
که داد آن بخت خوش روزی که ما را
ز در همچون تو خورشیدی در آید
هوش مصنوعی: شکرت میکنم ای بخت خوش که روزی ما را مانند تو، که همچون خورشید در میآیی، به درون خانهام آوردی.
شبم کابستن است از قید اندوه
نپندازم کزو صبحی برآید
هوش مصنوعی: شب را به خاطر غم و اندوهی که دارم نمیتوانم کابوس بگذارم و فکر نمیکنم که صبحی روشن در راه باشد.
مخوان در بوستان و باغم، ای دوست
که آنجا هم دلم کم می گشاید
هوش مصنوعی: ای دوست، در بوستان و باغ نرو، چون آنجا نیز دل من چندان شاداب نمیشود.
زبانی می دهم دل را، ولیکن
نهد بر جان ز دیده چند باید
هوش مصنوعی: من به دل برای ابراز احساسات کلامی میدهم، اما این احساسات تا چه زمانی باید بر جان من سنگینی کنند؟
مرا گفتی که جان می باید از تو
من بیچاره را دیگر چه باید
هوش مصنوعی: به من گفتی که زندگیام به تو بستگی دارد، اما من اینقدر بیچارهام که دیگر چه کاری میتوانم انجام دهم؟
سر آن ناز بازی کردم، ای باد
که مرگ من ترا بازی نماید
هوش مصنوعی: من با ناز و محبت بازی کردم، ای باد، گویی مرگ من تو را سرگرم میکند.
رهی بنما که نتوان زیست بی تو
ولیکن خویش را می آزماید
هوش مصنوعی: به من راهی نشان بده که چگونه میتوان بدون تو زندگی کرد، اما در عین حال، خودم را در این آزمون قرار میدهم.
نگیرد جز گرفتاران دل را
غزلهایی که خسرو می سراید
هوش مصنوعی: غزلهایی که خسرو میسراید فقط دلهای گرفتار را تحت تأثیر قرار میدهد و کسی دیگر نمیتواند از آنها بهرهمند شود.

امیرخسرو دهلوی