گنجور

شمارهٔ ۵۷۰

مه او چون به ماهی برنیاید
شهی زینسان به گاهی برنیاید
چو زلف کافر هندونژادت
ز هندستان سپاهی برنیاید
به اورنگ ملاحت تا به محشر
چو او گلچهره شاهی برنیاید
دل افروزی چو او خورشید تابان
ز طرف بارگاهی برنیاید
گر او را سرو گویم راست ناید
که با قدش گیاهی برنیاید
زمانی نگذرد کز خاک کویش
نفیر دادخواهی برنیاید
گنه کارم چرا کان آتشم نیست؟
کز دود گناهی بر نیاید
برو خسرو که آهنگ درایی
درین کشور ز راهی برنیاید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه او چون به ماهی برنیاید
شهی زینسان به گاهی برنیاید
هوش مصنوعی: به هنگامی که ماه در آسمان نمی‌تابد، هیچ پادشاهی از این وضعیت برنمی‌آید.
چو زلف کافر هندونژادت
ز هندستان سپاهی برنیاید
هوش مصنوعی: اگر موهایت به زیبایی زلف‌ های کافر هندی باشد، هیچ نیرویی از سرزمین هند نمی‌تواند با آن برابر شود.
به اورنگ ملاحت تا به محشر
چو او گلچهره شاهی برنیاید
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، هیچ کس به زیبایی و دلربایی او نخواهد رسید، همچنان که در دنیای امروز هیچ کس نمی‌تواند به زیبایی شاهانه او دست پیدا کند.
دل افروزی چو او خورشید تابان
ز طرف بارگاهی برنیاید
هوش مصنوعی: دل‌افروزی و درخشانی مانند او، مانند خورشید تابانی است که از سمت بارگاهی درخشان نمی‌تواند به وجود آید.
گر او را سرو گویم راست ناید
که با قدش گیاهی برنیاید
هوش مصنوعی: اگر بگویم که او مانند سرو است، درست نخواهد بود، زیرا با قامت او، هیچ گیاهی نمی‌تواند رشد کند.
زمانی نگذرد کز خاک کویش
نفیر دادخواهی برنیاید
هوش مصنوعی: مدتی نخواهد گذشت که از خاک آن مکان صدای درخواست و فریاد برنخیزد.
گنه کارم چرا کان آتشم نیست؟
کز دود گناهی بر نیاید
هوش مصنوعی: چرا من گناهکارم وقتی که آتش گناهم شعله‌ور نیست؟ چون از دود گناهی چیزی به وجود نمی‌آید.
برو خسرو که آهنگ درایی
درین کشور ز راهی برنیاید
هوش مصنوعی: برخیز خسرو، زیرا در این کشور هیچ‌کس از راهی به سوی تو نمی‌آید.