گنجور

شمارهٔ ۵۶۴

دلم جز کوی تو مسکن نداند
تماشای گل و گلشن نداند
هر آن نظارگی کان روی بیند
به پای خود ره مسکن نداند
به هر چشمی دریغ است آن چنان روی
که نامحرم در او دیدن نداند
چو جرعه ریخت هجران خون من، وای
که آن ساقی مرد افگن نداند
گر آن بدخشم را دریابی، ای باد
بگویی آنچنان کز من نداند
فرو خور آه را، ای جان و می سوز
که دود ما ره روزن نداند
برو، ای سر، تو هم با عقل دلگیر
که ما مستیم و عقل این فن نداند
حدیث درد با افسردگان نیست
که این ره دل شناسد، تن نداند
خدایا، دوست کامش دار، هر چند
که درد خسرو آن دشمن نداند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم جز کوی تو مسکن نداند
تماشای گل و گلشن نداند
هوش مصنوعی: دل من جایی جز کوی تو نمی‌شناسد و هیچ چیز دیگری مثل تماشای گل و باغ را نمی‌شناسد.
هر آن نظارگی کان روی بیند
به پای خود ره مسکن نداند
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی آن چهره را ببیند، نمی‌تواند با پای خود مسیر زندگی را پیدا کند.
به هر چشمی دریغ است آن چنان روی
که نامحرم در او دیدن نداند
هوش مصنوعی: هر چشمی باید از دیدن آن چهره‌ی زیبا پرهیز کند؛ زیرا آنقدر دلرباست که نامحرمان نمی‌توانند آن را ببینند.
چو جرعه ریخت هجران خون من، وای
که آن ساقی مرد افگن نداند
هوش مصنوعی: وقتی که یاد دوری و جدایی به جانم می‌ریزد و از دل خون می‌چکد، افسوس که آن کسی که به من عشق می‌ورزد، از درد و رنج من آگاه نیست.
گر آن بدخشم را دریابی، ای باد
بگویی آنچنان کز من نداند
هوش مصنوعی: اگر بتوانی آن شخص بدخلق را درک کنی، ای باد، به او بگو که من را نمی‌شناسد.
فرو خور آه را، ای جان و می سوز
که دود ما ره روزن نداند
هوش مصنوعی: ای جان، آه خود را در دل پنهان کن و بسوز، زیرا دودی که از این دل سوزان برخیزد، هیچ‌کس راهی برای دیدن آن نخواهد داشت.
برو، ای سر، تو هم با عقل دلگیر
که ما مستیم و عقل این فن نداند
هوش مصنوعی: برو، ای سر که به عقل خود ناراضی هستی، زیرا ما در حال سرمستی هستیم و عقل نمی‌تواند این حالت را درک کند.
حدیث درد با افسردگان نیست
که این ره دل شناسد، تن نداند
هوش مصنوعی: سخن از درد و رنج همیشه با کسانی که غمگین و افسرده‌اند، مطرح نمی‌شود؛ زیرا تنها دل می‌تواند این مسیر را درک کند، ولی بدن از آن آگاهی ندارد.
خدایا، دوست کامش دار، هر چند
که درد خسرو آن دشمن نداند
هوش مصنوعی: خدایا، به دوست من برکت و سعادت عطا کن، هرچند که دشمن او از درد و رنج او بی‌خبر باشد.