گنجور

شمارهٔ ۵۵۶

سوار من که ره در سینه دارد
زبان پر مهر و دل پر کینه دارد
خیال اسپ او، شطرنج بازی
همه با استخوان سینه دارد
ز سم بوسیدن شکر دهانان
سمند او به پا شیرینه دارد
ازین پس ما و درویشی، چو درویش
هوس پوشیدن پشمینه دارد
کند بر ما جفاها و نداند
که حق صحبت دیرینه دارد
ازین مه نیست امروزینه این جور
که دل بر دوستان پر کینه دارد
دل خسرو به پا مالد نترسد
مگر پا بر سر گنجینه دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوار من که ره در سینه دارد
زبان پر مهر و دل پر کینه دارد
هوش مصنوعی: سوار من، کسی است که درونش مسیر و مقصدی دارد، اما در عین حال، زبانش پر از عشق و محبت است و دلش مملو از کینه و حسادت.
خیال اسپ او، شطرنج بازی
همه با استخوان سینه دارد
هوش مصنوعی: تصور اسپ آن شخص، شطرنج بازی است که هر حرکتی که انجام می‌دهد با استخوان سینه‌اش همراه است.
ز سم بوسیدن شکر دهانان
سمند او به پا شیرینه دارد
هوش مصنوعی: از بوسیدن شکرین دهان او، عطر و طراوتی به پاهای سمندش بخشیده می‌شود.
ازین پس ما و درویشی، چو درویش
هوس پوشیدن پشمینه دارد
هوش مصنوعی: از این به بعد ما و زندگی فقیرانه، مثل فردی که می‌خواهد لباس پشمی بپوشد، در یک مسیر خواهیم بود.
کند بر ما جفاها و نداند
که حق صحبت دیرینه دارد
هوش مصنوعی: او بر ما بی‌رحمی می‌کند و نمی‌داند که حقِ برقراری ارتباط و دوستی دیرینه‌ای بین ما وجود دارد.
ازین مه نیست امروزینه این جور
که دل بر دوستان پر کینه دارد
هوش مصنوعی: امروز به خاطر این ماه، دل بر دوستان کینه‌ورز نمی‌دارم.
دل خسرو به پا مالد نترسد
مگر پا بر سر گنجینه دارد
هوش مصنوعی: دل خسرو به پا می‌مالد، اما فقط زمانی ترس ندارد که زیر پا گنجینه‌ای داشته باشد.