شمارهٔ ۵۵۴
دلم بی وصل جانان جان نخواهد
که عاشق جان بی جانان نخواهد
دل دیوانگان عاقل نگردد
سر شوریدگان سامان نخواهد
طبیب عاشقان درمان نسازد
مریض عاشقی درمان نخواهد
اگر صد روضه بر آدم کنی عرض
برون از گلشن رضوان نخواهد
ورش صد بنیامین را هست یعقوب
بغیر از یوسف کنعان نخواهد
اگر گویم، خلاف عقل باشد
که مفلس مملکت خوبان نخواهد
کجا خسرو لب شیرین نجوید
چرا بلبل گل خندان نخواهد؟
دلم جز روی و موی گلعذاران
تماشای گل و ریحان نخواهد
ز رویش می گریزد زلف مشکین
که پند و صحبت خاقان نخواهد
از آن خسرو ز دهلی رفت بیرون
که ملک هندویی سلطان نخواهد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم بی وصل جانان جان نخواهد
که عاشق جان بی جانان نخواهد
هوش مصنوعی: دل من بدون وصال معشوق هیچ ارزشی ندارد و عاشق بیمعشوق هم چیزی نمیخواهد.
دل دیوانگان عاقل نگردد
سر شوریدگان سامان نخواهد
هوش مصنوعی: دلهای دیوانگان هرگز به عقل نمیرسند و دلهای شوریده هیچگاه به آرامش نخواهند رسید.
طبیب عاشقان درمان نسازد
مریض عاشقی درمان نخواهد
هوش مصنوعی: درمانی برای درد عشق وجود ندارد و کسی که عاشق شده، هیچ درمانی برای بیماری عشقش نخواهد یافت.
اگر صد روضه بر آدم کنی عرض
برون از گلشن رضوان نخواهد
هوش مصنوعی: اگرچه هزاران نعمت و زیبایی را به انسان نشان بدهی، در نهایت او از بهشت هم کمتر خواهد خواست.
ورش صد بنیامین را هست یعقوب
بغیر از یوسف کنعان نخواهد
هوش مصنوعی: یعقوب جز یوسفِ کنعانی، هیچ یک از فرزندانش را نمیخواهد و حتی اگر صد بنیامین داشته باشد، ظاهراً بر او تأثیری نمیگذارد.
اگر گویم، خلاف عقل باشد
که مفلس مملکت خوبان نخواهد
هوش مصنوعی: اگر بگویم، برخلاف منطق است که شخص بیپولی نتواند در کشوری که خوبان در آن زندگی میکنند، جایی داشته باشد.
کجا خسرو لب شیرین نجوید
چرا بلبل گل خندان نخواهد؟
هوش مصنوعی: چرا کسی مثل خسرو به دنبال کلام شیرین نمیگردد و چرا بلبل نباید به گل خوشبویی که میخندد، توجهی نداشته باشد؟
دلم جز روی و موی گلعذاران
تماشای گل و ریحان نخواهد
هوش مصنوعی: دل من هیچ چیز جز زیبایی و دلبری گلها را نمیخواهد و فقط به تماشای آنها میپردازد.
ز رویش می گریزد زلف مشکین
که پند و صحبت خاقان نخواهد
هوش مصنوعی: زلف سیاه او چون از چهرهاش حیات میگیرد، به دلیل این است که او از نصیحت و مشورت پادشاه دوری میکند.
از آن خسرو ز دهلی رفت بیرون
که ملک هندویی سلطان نخواهد
هوش مصنوعی: خسرو از دهلی خارج شد؛ زیرا سلطنتی برای پادشاه هندو قابل قبول نیست.

امیرخسرو دهلوی