شمارهٔ ۵۵۱
بتا، مانند تو مهوش نباشد
وگر باشد چو تو سرکش نباشد
تویی طرفه سواری زانکه خورشید
بود بر ابر و بر ابرش نباشد
ز آهم تیر بستان، هم مرا کش
ترا گر تیر در ترکش نباشد
خوشم من، گر کشی زارم، اگر چه
کس در کشتن خود خوش نباشد
ندانم زیستن در خون خسرو
اگر آن چشم کافروش نباشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بتا، مانند تو مهوش نباشد
وگر باشد چو تو سرکش نباشد
هوش مصنوعی: ای معشوق، کسی مثل تو زیبا نیست و اگر هم باشد، به اندازه تو تکبر و سرکشی ندارد.
تویی طرفه سواری زانکه خورشید
بود بر ابر و بر ابرش نباشد
هوش مصنوعی: تو ای زیباترین سواره که همچون خورشید بر ابر میدرخشی و هیچکس بر ابر تو قرار ندارد.
ز آهم تیر بستان، هم مرا کش
ترا گر تیر در ترکش نباشد
هوش مصنوعی: بیا و از درد و اندوه من بهره ببر، چون اگر تیر در کمان نباشد، تیر شلیک نخواهی کرد.
خوشم من، گر کشی زارم، اگر چه
کس در کشتن خود خوش نباشد
هوش مصنوعی: من خوشحالم، حتی اگر جانم را بگیری، چرا که کسی در از دست دادن جانش خوشحال نیست.
ندانم زیستن در خون خسرو
اگر آن چشم کافروش نباشد
هوش مصنوعی: نمیدانم زندگی کردن در شرایطی که خسرو به خون شناور باشد، چه فایدهای دارد اگر آن چشمان زیبا و جادویی کافران در کنارم نباشد.

امیرخسرو دهلوی