شمارهٔ ۵۴۶
به ملک فتنه تا زلفش علم شد
ز جانها عارض او را حشم شد
فرشته گر گناهی می نوشتی
رخت چون دید مرفوع القلم شد
ز خاموشی بخواهی کشت ما را
دو لعلت بهر جان ما بهم شد
نشین یکدم که یابد نیم عمری
گرفتاری که عمر او دو دم شد
نمی دیدی به من، ار ننگ دیدی
مرنج ار زین قدر قدر تو کم شد
کسی بدروزی خسرو شناسد
که او درمانده شبهای غم شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به ملک فتنه تا زلفش علم شد
ز جانها عارض او را حشم شد
هوش مصنوعی: فتنهای که در ملک او به وجود آمد، به خاطر زیبایی زلفش بود؛ همچنان که از جانها، اطراف او جمع شدند و معشوقهاش را به خدمت گرفتند.
فرشته گر گناهی می نوشتی
رخت چون دید مرفوع القلم شد
هوش مصنوعی: اگر فرشتهای گناهی را برمیشمرد، به خاطر اینکه متوجه شد قلمش از نوشتن این گناهان بازداشته شده، از نوشتن آن پارچهاش را کنار میکشید.
ز خاموشی بخواهی کشت ما را
دو لعلت بهر جان ما بهم شد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از خاموشی ما را خیال کنی، به خاطر دو دلیل این کار جان ما را به هم پیوند داده است.
نشین یکدم که یابد نیم عمری
گرفتاری که عمر او دو دم شد
هوش مصنوعی: مدتی آرام بنشین، زیرا کسی که گرفتار زندگی است، عمرش به سرعت میگذرد و شاید فقط دو مرحله از زندگیاش باقی مانده باشد.
نمی دیدی به من، ار ننگ دیدی
مرنج ار زین قدر قدر تو کم شد
هوش مصنوعی: اگر به من توجه نمیکنی، نگران نباش؛ اگر هم از من شرمنده هستی، بیجهت است. اگر به خاطر من ارزش تو کم شده، زیاد اهمیت نده.
کسی بدروزی خسرو شناسد
که او درمانده شبهای غم شد
هوش مصنوعی: کسی که در سختیها و شبهای غم به سر برده باشد، میتواند واقعاً خسرو را بشناسد.

امیرخسرو دهلوی