گنجور

شمارهٔ ۵

زمانه شکل دیگر گشت و رفت آن مهربانی‌ها
همه خونابه حسرت شدست آن دوستگانی‌ها
عزیزانی که از صبحت گران‌تر بوده‌اند از جان
چو بر دل‌ها گران گشتند بردند آن گرانی‌ها
نشان همدمان جایی نمی‌بینم، چه شد آری
زمانه محو کرد از سر دگر ره آن گرانی‌ها
کنون در کنج مهمان زمینند آنکه دیدستی
پری‌رویان زیور کرده را در میهمانی‌ها
چو مشک ما همه کافور شد از سردی عالم
جوانان را ز ما دل سرد شد کو آن جوانی‌ها
وگر سوزیم در عالم کسی دلسوز ما نبود
ز بس کز مهربانان رفت سوز مهربانی‌ها
مخند، ای کامران عشق، بر تلخی عیش من
که من هم داشتم اندازه خود کامرانی‌ها
کسی کامروز در شادیست فردا بینیش در غم
نوید ماتم غم دان نوا و شادمانی‌ها
به نقد خوشدلی مفروش ده روز حیات خود
که خواهد رایگان رفتن متاع کامرانی‌ها
غم آرد یاد شادی‌های رفته در دل خسرو
چو یاد تندرستی و زمان شادمانی‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زمانه شکل دیگر گشت و رفت آن مهربانی‌ها
همه خونابه حسرت شدست آن دوستگانی‌ها
هوش مصنوعی: زمانه تغییر کرده و مهربانی‌هایی که بود، اکنون به حسرت تبدیل شده و یاد آن دوستان شیرین است.
عزیزانی که از صبحت گران‌تر بوده‌اند از جان
چو بر دل‌ها گران گشتند بردند آن گرانی‌ها
هوش مصنوعی: افرادی که برای ما ارزشمندتر از زندگی هستند، وقتی که بر دل‌ها سنگینی می‌کنند، آن سنگینی را از ما می‌گیرند.
نشان همدمان جایی نمی‌بینم، چه شد آری
زمانه محو کرد از سر دگر ره آن گرانی‌ها
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که دیگر نشانی از یاران و دوستانم وجود ندارد. چه اتفاقی افتاده است که زمان همه چیز را از شما دور کرده و دشواری‌ها و سختی‌ها را به فراموشی سپرده است؟
کنون در کنج مهمان زمینند آنکه دیدستی
پری‌رویان زیور کرده را در میهمانی‌ها
هوش مصنوعی: اکنون کسانی که زیبایی‌های پری‌گونه را در مهمانی‌ها دیده‌ای، در گوشه‌ای از زمین مهمان هستند.
چو مشک ما همه کافور شد از سردی عالم
جوانان را ز ما دل سرد شد کو آن جوانی‌ها
هوش مصنوعی: همچون مشک، ما نیز به دلیل سردی دنیای اطراف، به کافور تبدیل شده‌ایم و این سرما باعث شده دل جوانان از ما سرد شود. کاش آن جوانی‌ها و شادابی‌ها دوباره زنده می‌شد.
وگر سوزیم در عالم کسی دلسوز ما نبود
ز بس کز مهربانان رفت سوز مهربانی‌ها
هوش مصنوعی: اگر در این جهان بسوزیم، هیچ‌کس برای ما دلسوزی نخواهد کرد، چون مهربانان به اندازه کافی رنج کشیده‌اند و مهربانی‌هایشان کم شده است.
مخند، ای کامران عشق، بر تلخی عیش من
که من هم داشتم اندازه خود کامرانی‌ها
هوش مصنوعی: ای محبوب و خوشبخت من، بر تلخی شادی من نخشند؛ چرا که من نیز به اندازه خودت خوشبختی و لذت را تجربه کرده‌ام.
کسی کامروز در شادیست فردا بینیش در غم
نوید ماتم غم دان نوا و شادمانی‌ها
هوش مصنوعی: کس امروز در شادی و خوشحالی است، اما فردا را ببین که در غم و اندوه قرار دارد. خبر از غم و ماتم را بگیر و بدان که شادمانی‌ها نیز ممکن است سرانجام به اندوه تبدیل شوند.
به نقد خوشدلی مفروش ده روز حیات خود
که خواهد رایگان رفتن متاع کامرانی‌ها
هوش مصنوعی: از شادی‌ها و لذت‌های زندگی خود به خوبی بهره‌برداری کن و آنها را گرامی بدار، زیرا این روزها کوتاه و گذرا هستند و روزی خواهد رسید که این خوشی‌ها به رایگان از دست خواهند رفت.
غم آرد یاد شادی‌های رفته در دل خسرو
چو یاد تندرستی و زمان شادمانی‌ها
هوش مصنوعی: غم، یادآور لذت‌ها و خوشی‌هایی است که دیگر وجود ندارند. دل خسرو به یاد می‌آورد لحظاتی را که سالم و شاد بوده است.

حاشیه ها

1396/07/03 20:10
امیراحسان

با سلام. به نظر می رسه در مصرع اول به جای «دگر» باید «دیگر» بیاید تا وزن شعر رعایت بشه

1399/10/21 01:12
امین

تو بیت اول، یا دگر باید بشه دیگر، یا رفت بشه برفت که وزن شعر رعایت بشه، حالا باید دید خود شاعر چگونه سروده این شعر رو که شما باشتباه نوشتین
چون وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
تو زبان عامیانه، میشه:
دیریم رام رام، دیریم رام رام، دیریم رام رام، دیریم رام رام

1400/03/26 09:05
Polestar

به نظر میرسه اصلش "شکل دیگر" بوده

1402/03/22 11:05
حمیده عسکری بیحاربسته سری

زمانه شکل دیگر گشت و رفت آن مهربانی‌ها

همه خونابه ی حسرت شدست آن دوستگانی‌ها