گنجور

شمارهٔ ۴

گه از می تلخ می‌کن آن دو لعل شکرافشان را
که تا هر کس به گستاخی نبیند آن گلستان را
کنم دعوی عشق یار و آنگه زو وفا جویم
زهی عشق ار به رشوت دوست خواهم داشتن آن را
بران تا زودتر زان شعله خاکستر شود جانم
نفس بگشایم و دم می‌دهم سوزاک پنهان را
بریدم زلف او را سر که هنگام پریشانی
شهادت گوید آن زاهد چو دید آن کافرستان را
نهان با خویش می‌گویم که هست آن شوخ زآن من
مگر روزی دو سه ماند، زبانی می‌دهم جان را
از او یارب نپرسی و مرا سوزی به جای او
چو سیری نیست از آزار خلق آن ناپشیمان را
بیار آن نامهٔ مجنون که گیرد سبق رسوایی
به خون دل چو خسرو شست لوح صبر و سامان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گه از می تلخ می‌کن آن دو لعل شکرافشان را
که تا هر کس به گستاخی نبیند آن گلستان را
هوش مصنوعی: گاه گاهی از شراب تلخ، آن دو دندان درخشان را می‌سازم، تا هیچ کس به جسارت نتواند آن گلزار را ببیند.
کنم دعوی عشق یار و آنگه زو وفا جویم
زهی عشق ار به رشوت دوست خواهم داشتن آن را
هوش مصنوعی: من از عشق معشوقه‌ام سخن می‌گویم و به دنبال وفای او هستم. چه می‌شود اگر بخواهم با دست‌درازی محبت او را به دست بیاورم؟
بران تا زودتر زان شعله خاکستر شود جانم
نفس بگشایم و دم می‌دهم سوزاک پنهان را
هوش مصنوعی: بیا تا پیش از آنکه این شعله خاموش شود، جانم را آزاد کنم و نفس را بیرون برم تا آن آتش پنهان را خاموش کنم.
بریدم زلف او را سر که هنگام پریشانی
شهادت گوید آن زاهد چو دید آن کافرستان را
هوش مصنوعی: وقتی زلف معشوق را بریدم، سرم را پایین آوردم که در زمان پریشانی به من شهادت می‌دهد. آن زاهد هم که آن کافرستان را دید، حیرت‌زده شد.
نهان با خویش می‌گویم که هست آن شوخ زآن من
مگر روزی دو سه ماند، زبانی می‌دهم جان را
هوش مصنوعی: با خودم در دل می‌گویم که آن محبوب چقدر شیرین است، اما شاید یک یا دو روز بیشتر نماند، پس به جانم زبانی می‌دهم تا از این عشق بگوید.
از او یارب نپرسی و مرا سوزی به جای او
چو سیری نیست از آزار خلق آن ناپشیمان را
هوش مصنوعی: از او نپرس، ای پروردگار، و مرا عذاب نکن. زمانی که از آزار مردم هیچ دردی نداشته باشم، آن بی‌خود را.
بیار آن نامهٔ مجنون که گیرد سبق رسوایی
به خون دل چو خسرو شست لوح صبر و سامان را
هوش مصنوعی: مجنون را آن نامه بیاور که رسوایی را با خون دل به دست می‌آورد، همان‌طور که خسرو لوح صبر و آرامش را می‌شوید.