گنجور

شمارهٔ ۳

مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا
من و دردت، چو تو درمان نمی‌خواهی دل ما را
منم امروز، و صحرایی و آب ناخوش از دیده
چو مجنون آب خوش هرگز ندادی وحش صحرا را
شبت خوش باد و خواب مستی‌ات سلطان و من هم خوش
شبی گرچه نیاری یاد بیداران شبها را
ز عشق ار عاشقی میرد، گنه بر عشق ننهد کس
که بهر غرقه کردن عیب نتوان کرد دریا را
بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت
کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را
به نومیدی به سر شد روزگار من که یک روزی
عنان گیری نکرد امید، هم عمر روان ما را
مزن لاف صبوری خسروا در عشق کاین صرصر
به رقص آرد چو نفخ صور، کوه پای بر جا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا
من و دردت، چو تو درمان نمی‌خواهی دل ما را
هوش مصنوعی: در دل من دردی وجود دارد که هیچ درمانی برایش نیست. ای دوست، اگر تو علاجی برای این درد نمی‌خواهی، دل ما نیز دیگر امیدی ندارد.
منم امروز، و صحرایی و آب ناخوش از دیده
چو مجنون آب خوش هرگز ندادی وحش صحرا را
هوش مصنوعی: من امروز در بیابانم و دیده‌ام از غم پر است، مانند مجنون که همیشه در جستجوی آب خوش است. اما هرگز نتوانستم آب خوشی را به وحشی‌های بیابان بدهم.
شبت خوش باد و خواب مستی‌ات سلطان و من هم خوش
شبی گرچه نیاری یاد بیداران شبها را
هوش مصنوعی: شبت خوش باد و خواب ناز و دلپذیرت همیشه بر تو حاکم باشد، و من هم خوشحالم از شبم، هرچند که تو یادت نمی‌آید که بیداران شب‌ها چه حال و روزی دارند.
ز عشق ار عاشقی میرد، گنه بر عشق ننهد کس
که بهر غرقه کردن عیب نتوان کرد دریا را
هوش مصنوعی: اگر کسی از عشق بمیرد، هیچ‌کس عشق را مقصر نمی‌داند، چون نمی‌توان دریا را به خاطر غرق شدن کسی سرزنش کرد.
بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت
کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را
هوش مصنوعی: بگذارید آنهایی که دلتنگ هستند و آرزو دارند، جانشان را فدای عشق کنند و نگران نباشند که ناگهان آن درخت زیبا و سرسبز، دچار مشکل شود.
به نومیدی به سر شد روزگار من که یک روزی
عنان گیری نکرد امید، هم عمر روان ما را
هوش مصنوعی: روزگار من در حالی به سر می‌رسد که به ناامیدی دچار شده‌ام؛ زیرا روزگاری بود که امید هرگز به دست من نیامد و به نوعی زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار نداد.
مزن لاف صبوری خسروا در عشق کاین صرصر
به رقص آرد چو نفخ صور، کوه پای بر جا را
هوش مصنوعی: در عشق، از صبر خود هیچ ادعایی نکن، زیرا این باد تند می‌تواند کوه‌ها را هم به رقص درآورد و آنها را از جایشان حرکت دهد.

حاشیه ها

1394/06/28 13:08
پارسا

سلام ، فک کنم بیت اول مصرع اول باید اینطوری باشه:
مرا دردیست اندر دل ...

1398/03/25 00:05
درویش

اشتباه تایپی در مصرع اول بیت اول :
مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یار
من و دردت، چو تو درمان نمی خواهی دل ما را

1401/10/22 13:12
قطره

دوام عشق

1401/11/31 20:01
Sahv

بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت

کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را

همین یه بیت توش پر از هنر و تذهیب سخنه. چطوری این شعرا تو حاشیه می مونن واقعا...