گنجور

شمارهٔ ۴۴۸

سوار چابک من باز عزم لشکری دارد
دل من پار برد، امسال با جان داوری دارد
من اندر خاک میدانش لگدکوب ستم گشتم
هنوز آن شهسوار من سر جولانگری دارد
به هر لشکر که می آید ز من جان می برد، باری
که می گوید که این شیوه ز بهر دلبری دارد
مسلمانان، نگه دارید بی چاره دل خود را
که تیرانداز من مست است و کیش کافری دارد
ندارم آنچنان بختی که خواند بنده خویشم
غلام دولت آنم که با او چاکری دارد
تویی دیوانه اش، جانا، که داری سایه گیسو
دلم دیوانه تر از تو که آسیب پری دارد
مثل گر یک سخن با من بگوید عاقبت آن را
نیارد بر زبان و سرزنش چون بربری دارد
مرا چون می کشی، جانا، شفاعت می کند جانم
نمی گوید، مکش، اما سخن در لاغری دارد
به بدنامی برآمد نام خسرو از پی دیده
نه یک تر دامنی دارد که صد دامن تری دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوار چابک من باز عزم لشکری دارد
دل من پار برد، امسال با جان داوری دارد
هوش مصنوعی: سوار چابک من دوباره تصمیم به جنگ دارد، دل من هم با شجاعت و جان تازه‌ای آمادهٔ داوری و قضاوت است.
من اندر خاک میدانش لگدکوب ستم گشتم
هنوز آن شهسوار من سر جولانگری دارد
هوش مصنوعی: من در خاک میدانش تحت فشار و ظلم قرار گرفتم، اما هنوز هم آن پهلوان در وجودم روحیه ی نبرد و میدان‌داری دارد.
به هر لشکر که می آید ز من جان می برد، باری
که می گوید که این شیوه ز بهر دلبری دارد
هوش مصنوعی: هرگاه که دشمنی به سراغ من می‌آید، جانم را می‌گیرد. اما او می‌گوید که این کارش به خاطر دل‌بردن و جذابیت است.
مسلمانان، نگه دارید بی چاره دل خود را
که تیرانداز من مست است و کیش کافری دارد
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، دل‌های ناتوان خود را حفظ کنید؛ زیرا تیرانداز من در حالت مستی قرار دارد و به دینی غیر از ایمان شما اعتقاد دارد.
ندارم آنچنان بختی که خواند بنده خویشم
غلام دولت آنم که با او چاکری دارد
هوش مصنوعی: من بخت و اقبال خوبی ندارم و تنها بنده‌ای هستم که نمی‌تواند خواسته‌هایش را برآورده کند. من فقط خدمت‌گذاری هستم که در کنار قدرت و ثروت کسی قرار دارد که به او ارادت می‌ورزد.
تویی دیوانه اش، جانا، که داری سایه گیسو
دلم دیوانه تر از تو که آسیب پری دارد
هوش مصنوعی: تو دیوانه‌ای، عزیزم، که سایه‌ی گیسوی تو بر دل من تأثیر عمیق‌تری دارد از دیوانگی من، که خود آسیب‌پذیرتر از پری‌ها هستم.
مثل گر یک سخن با من بگوید عاقبت آن را
نیارد بر زبان و سرزنش چون بربری دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی با من سخنی بگوید، در نهایت نمی‌تواند آن را به زبان بیاورد و به نوعی مانند برادرش سرزنش خواهد شد.
مرا چون می کشی، جانا، شفاعت می کند جانم
نمی گوید، مکش، اما سخن در لاغری دارد
هوش مصنوعی: وقتی که تو مرا به قتل می‌رسانی، ای دوست، روح من به میانه می‌آید و شفاعت می‌کند، هرچند که جانم نمی‌گوید که مرا نکش، اما در دلش چیزی درباره لاغری و تنگی نفس دارد.
به بدنامی برآمد نام خسرو از پی دیده
نه یک تر دامنی دارد که صد دامن تری دارد
هوش مصنوعی: نام خسرو به خاطر بدنامی‌اش بر سر زبان‌ها افتاد، زیرا او به جای داشتن یک دامان خوب و پاک، صد دامان ناپاک و حاشیه‌ساز دارد.