گنجور

شمارهٔ ۴۴۹

مه روزه رسید و آفتابم روزه می دارد
چه سود از روزه کز گرمی جهانی را بیازارد
به دندان روزه را رخنه کند، پس از لب شیرین
لبالب رخنه های روزه زان شکر به بار آرد
دهانش را که بوی مشک می آید گه روزه
ازان خط است کز پیراهن لب مشک می کارد
به شب هم فرض شد بر عاشقان کوی او روزه
که هر کان روی چون مه دید شب را روز پندارد
نگارا، روزه چندم قضا شد در ره هجرت
مپوشان روی تا جانم قضای روزه بگذارد
هلالی گشتم از روزه کمند زلف را بفگن
که تا خورشید بربندد، ازان بالا فرود آرد
مرا صوم وصال است از تو و کافر کند خلقم
که ابرویت نمازی در دو محرابم فرود آرد
به روزه مؤمنان رغبت کنند حلوا به شیرینی
به کویت زان رسد خسرو که آنجا شهد می بارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه روزه رسید و آفتابم روزه می دارد
چه سود از روزه کز گرمی جهانی را بیازارد
هوش مصنوعی: ماه رمضان فرا رسیده و آفتاب هم روزه‌دار شده است. اما چه فایده دارد روزه‌ای که از شدت گرما، مردم را آزار دهد؟
به دندان روزه را رخنه کند، پس از لب شیرین
لبالب رخنه های روزه زان شکر به بار آرد
هوش مصنوعی: روزهای سخت و دشواری که به سادگی می‌توانند بر طرف شوند، با استفاده از لحظات شیرین و دلپذیر، به شکوفایی و غنای زندگی منجر می‌شوند. با آنکه روزگار گاهی تند و خشن است، اما لحظات شاد و شیرین می‌توانند به زندگی طعم لذیذ بدهند و مشکلات را از بین ببرند.
دهانش را که بوی مشک می آید گه روزه
ازان خط است کز پیراهن لب مشک می کارد
هوش مصنوعی: او وقتی که صحبت می‌کند، بوی خوش مشکی از دهانش به مشام می‌رسد. دلیل این بو، خطی است که در روزانه خود نقش می‌بافد و از پیراهنش مشکی به وجود می‌آورد.
به شب هم فرض شد بر عاشقان کوی او روزه
که هر کان روی چون مه دید شب را روز پندارد
هوش مصنوعی: عاشقان کوی محبوب، شب را به مانند روز می‌دانند؛ زیرا هر کس که چهره او را مانند ماه ببیند، شب را هم روشن و شاداب تصور می‌کند.
نگارا، روزه چندم قضا شد در ره هجرت
مپوشان روی تا جانم قضای روزه بگذارد
هوش مصنوعی: ای جانان، چند روز از روزه‌ام در این سفر بی‌نشان گذشته است. چهره‌ات را از من پنهان نکن، تا جانم به خاطره‌اش آرام بگیرد و روزه‌ام به پایان برسد.
هلالی گشتم از روزه کمند زلف را بفگن
که تا خورشید بربندد، ازان بالا فرود آرد
هوش مصنوعی: من از روزه و بند زلف معشوق هلالی شدم، که تا خورشید غروب کند، او را به آغوش می‌کشم و دوباره به زمینش می‌آورم.
مرا صوم وصال است از تو و کافر کند خلقم
که ابرویت نمازی در دو محرابم فرود آرد
هوش مصنوعی: من به عشق تو روزه گرفته‌ام و این عشق مرا به کفر می‌کشاند، زیرا ابروهای تو مثل نمازی است که در دو محراب بر من فرود می‌آید.
به روزه مؤمنان رغبت کنند حلوا به شیرینی
به کویت زان رسد خسرو که آنجا شهد می بارد
هوش مصنوعی: مؤمنان به روزه خود علاقه‌مندند، چون در آنجا حلاوت و شیرینی وجود دارد. در این مکان، نعمت‌ها و موهبت‌هایی مانند عسل جاری است.