شمارهٔ ۴۳۹
خوشم کردی به دشنامی توقع بیش میباشد
به حق آن که در ذکرت زبانم ریش میباشد
به بازی گوییام گهگه که سویم باز کن چشمی
کسی را این بگو کِش دیده وقتی پیش میباشد
ندانم تا چه سان بیرون روی از جان مشتاقان
که هر چِت پیش میبینم تمنا بیش میباشد
گه از لب شربتی ندهی، به کشتن همی نمیارزم
چرا در کارهات آخر چنین فرویش میباشد؟
مرا گویند بر جا دار دل، تا کی پریشانی
کجا این دل که من دارم به جای خویش میباشد؟
برو، ای جان ناخشنود، کاینها نیست جا اکنون
که بدخو پادشاهی در دل درویش میباشد
برهمن را بت اندر خانه باشد، من بتر زویم
که بت پوشیده در جان من بدکیش میباشد
کجا آن بخت دارد کآرزویش در کنار آید؟
گدایی کو شبی تا روز کجاندیش میباشد
ز غیرت سوختم، ای جان، مزن بر دیگران غمزه
که خسرو را همیشه در جگر این ریش میباشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوشم کردی به دشنامی توقع بیش میباشد
به حق آن که در ذکرت زبانم ریش میباشد
هوش مصنوعی: تو با دشنام دادن مرا شاد کردی، اما انتظار بیشتری از این ندارم؛ چون زبانم وقتی به یاد تو میافتد، زخم میخورد.
به بازی گوییام گهگه که سویم باز کن چشمی
کسی را این بگو کِش دیده وقتی پیش میباشد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شاعر از کسی میخواهد که بار دیگر به او نگاه کند و در دنیای بازی و سرگرمی به او توجه نشان دهد. او به زیبایی چشمهای دیگران اشاره میکند و میگوید وقتی در کنار هم هستیم، میتوانیم به زیباییهای زندگی توجه کنیم.
ندانم تا چه سان بیرون روی از جان مشتاقان
که هر چِت پیش میبینم تمنا بیش میباشد
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه از جان عاشقان جدا شوم، چون هر چیزی که میبینم، تنها بیشتر موجب خواستن و تمایل من میشود.
گه از لب شربتی ندهی، به کشتن همی نمیارزم
چرا در کارهات آخر چنین فرویش میباشد؟
هوش مصنوعی: اگر در بعضی مواقع از لب شربتی به من ندهی، چرا باید به کشتن من بیارزش باشد؟ این نشان میدهد که در کارهایت، همیشه چنین بیاعتنایی وجود دارد.
مرا گویند بر جا دار دل، تا کی پریشانی
کجا این دل که من دارم به جای خویش میباشد؟
هوش مصنوعی: مرا میگویند که درنگ کن و دل را آرام نگهدار؛ اما من نمیدانم تا کی باید در این حال پراشفتگی بمانم، زیرا دل من در جایی که باید باشد، قرار ندارد.
برو، ای جان ناخشنود، کاینها نیست جا اکنون
که بدخو پادشاهی در دل درویش میباشد
هوش مصنوعی: برو، ای جان ناراضی، الان اینجا جایی نیست که فردی با دل بد با منش سلطنتی بر دل نیازمندی حاکم باشد.
برهمن را بت اندر خانه باشد، من بتر زویم
که بت پوشیده در جان من بدکیش میباشد
هوش مصنوعی: اونی که بت را در خانه دارد، نمیتواند به من آسیبی برساند؛ چون من خودم با بدیهایم درونم درگیر هستم و این بدیها بیشتر از هر چیزی در زندگیم تأثیرگذارند.
کجا آن بخت دارد کآرزویش در کنار آید؟
گدایی کو شبی تا روز کجاندیش میباشد
هوش مصنوعی: کجا میتوان آن خوشبختی را یافت که آرزویش به حقیقت بپیوندد؟ آیا کسی هست که در دل شب، در حالی که ذهنش به اشتباهاتی دچار است، از روز انتظار دارد؟
ز غیرت سوختم، ای جان، مزن بر دیگران غمزه
که خسرو را همیشه در جگر این ریش میباشد
هوش مصنوعی: از حسادت سوختم، ای عشق، بر دیگران ننگر که همیشه در دل خسرو جای این ریش وجود دارد.