شمارهٔ ۴۱۳
نگارم در گلستان رفت و خارم پیش میآید
ز خارا هم کنون بر من هزاران نیش میآید
رقیبت مهربانی هشت و ما را دشمن جان شد
دلم را، ای پسر، بنگر، چه محنت پیش میآید؟
بلا و محنت هجران، چه حال است این که پیوسته
نصیب جان مجروح من درویش میآید
ز بیگانه نمینالم، مرا معلوم شد، ای مه
که غمهای جهان یکسر مرا از خویش میآید
منال ز جور و محنتها، خموش و دم مزن خسرو
که بر بیصبر در عالم مصیبت بیش میآید
شمارهٔ ۴۱۲: ندانم تا چه باد است این که از گلزار میآیدشمارهٔ ۴۱۴: صبا میجنبد و آن مست ما را خواب میآید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگارم در گلستان رفت و خارم پیش میآید
ز خارا هم کنون بر من هزاران نیش میآید
هوش مصنوعی: عشق من به گلستان رفت و من در کما بیش از درد و غم خود رنج میبرم. اکنون مدام از مشکلات و زخمهای قلبی رنج میکشم.
رقیبت مهربانی هشت و ما را دشمن جان شد
دلم را، ای پسر، بنگر، چه محنت پیش میآید؟
هوش مصنوعی: رقیبت که مهربان است، به حال ما به اندازهای اهمیت ندارد که به جان ما تبدیل شده است. ای پسر، به وضعیت من نگاه کن و ببین چه مشکلاتی برای من به وجود آمده است.
بلا و محنت هجران، چه حال است این که پیوسته
نصیب جان مجروح من درویش میآید
هوش مصنوعی: درد و رنج جدایی، حال عجیبی است که همیشه به جان آزرده من میرسد.
ز بیگانه نمینالم، مرا معلوم شد، ای مه
که غمهای جهان یکسر مرا از خویش میآید
هوش مصنوعی: من از بیگانگان شکایت نمیکنم، چرا که اکنون برایم روشن شده است، ای ماه، که تمام غمهای دنیا از درون خودم نشأت میگیرد.
منال ز جور و محنتها، خموش و دم مزن خسرو
که بر بیصبر در عالم مصیبت بیش میآید
هوش مصنوعی: ناراحت نباش از ظلم و سختیها، ساکت باش و گلایه نکن، زیرا که در این دنیا، بر افراد بیصبر مصیبتها بیشتر میرسد.

امیرخسرو دهلوی