شمارهٔ ۴۱۲
ندانم تا چه باد است این که از گلزار میآید
کزو بوی خوش گیسوی آن دلدار میآید
بیا ساقی و پیش از مردنم می ده، که جان از تن
به استقبال خواهد شد که بوی یار میآید
مگر بیدار شد بختم که آن رویی که در خوابم
نبود امید، پیش دیده بیدار میآید
ز باده خونبهای خویش مینوشم که باز از وی
مرا در سینه غمهای کهن در کار میآید
بلا گر بر سرم بسیار آید، زان نمیترسم
بلا این است کاو اندر دلم بسیار میآید
چو تو با دیگرانی، مردن آسان شد مرا، زیرا
به جان دیگرانم زیستن دشوار میآید
به یاد پایت از مژگان همیروبد رهت خسرو
ندارد آگهی، ار دیده خود بر خار میآید
شمارهٔ ۴۱۱: شد از عشقت دلم خون و جگر افگار و جان بر بادشمارهٔ ۴۱۳: نگارم در گلستان رفت و خارم پیش میآید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ندانم تا چه باد است این که از گلزار میآید
کزو بوی خوش گیسوی آن دلدار میآید
هوش مصنوعی: نمیدانم این بادی که از گلزار میوزد چه چیزی است، اما بوی خوشی که دارد به یاد آن معشوق و موهایش میافتد.
بیا ساقی و پیش از مردنم می ده، که جان از تن
به استقبال خواهد شد که بوی یار میآید
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، قبل از اینکه بمیرم، به من نوشیدنی بده، چون جانم به زودی از بدنم جدا خواهد شد و بوی محبت یار به مشامم میرسد.
مگر بیدار شد بختم که آن رویی که در خوابم
نبود امید، پیش دیده بیدار میآید
هوش مصنوعی: شاید بخت من بیدار شده که آن چهرهای که در خوابم نمیدیدم، حالا در واقعیت مقابل چشمم ظاهر میشود.
ز باده خونبهای خویش مینوشم که باز از وی
مرا در سینه غمهای کهن در کار میآید
هوش مصنوعی: من از شراب قیمت و ارزش خود مینوشم، زیرا که از آن شراب، در دل من هنوز یادها و غمهای قدیمی زنده میشود.
بلا گر بر سرم بسیار آید، زان نمیترسم
بلا این است کاو اندر دلم بسیار میآید
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و سختیها بر سرم بیفتد، از آنها نمیترسم؛ چرا که این بلا، چیزی است که در درون من بسیار وجود دارد.
چو تو با دیگرانی، مردن آسان شد مرا، زیرا
به جان دیگرانم زیستن دشوار میآید
هوش مصنوعی: وقتی تو با دیگران هستی، مرگ برای من سادهتر شده است، زیرا زندگی با دیگران برایم دشوار به نظر میرسد.
به یاد پایت از مژگان همیروبد رهت خسرو
ندارد آگهی، ار دیده خود بر خار میآید
هوش مصنوعی: به یاد تو، اشکهایم از چشمانم میریزد و پای تو را میشوید. شاه تو از حال من خبر ندارد، اگرچه چشمانم بر روی خاری بیفتد.

امیرخسرو دهلوی