شمارهٔ ۴۰۷
توانگری به دل است، ای گدای با صد گنج
چو راحتی نرسانی، مشو عذاب النج
همانست گنج که دیدی چو خاک هر گنجی
که زیر خاک نهی، خاک بر سر آن گنج
خرد ز بهر کمال و کنیش آلت مال
چو ابلهان به ترازوی زر سفال مسنج
مدو چو مور تهیگه تهی که در سالی
نخورد یک جو و پامال شد به بردن رنج
ز خوی زشت پس از مردن تو هم چه عجب
که استخوانت کند سنگ چون صف شطرنج
نه زنده، مرده بود آنکه سنگ پیوسته
تنش به رنگ به سودا و روح در افرنج
ز بهر سنگ ملمع که آیدت در دست
بسا کسان که شکستی به سنگ شان آرنج
ز بهر سیم و درم صد شکنجه بیش کنی
که ایستاده نماز اوفتد برانت شکنج
دو پنجه با تو زده شیر چرخ و تو با خود
گرفته راست سه پنجاه در سرای سپنج
چنان به لذت نفسی، که گر شود ممکن
به حرص حس ششم در فزایی اندر پنج
خوبی چکان که شود خونت آب در ره دین
نه آن خویی که چکد از رخت کرشمه و غنج
به باغ گل ز خوی باغبان دمد نه ز آب
گمان مبر تو که بی رنج بردمد نارنج
اگر چه ناخوشت آید نصیحت خسرو
شفاست آن همه، از تلخی هلیله مرنج
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توانگری به دل است، ای گدای با صد گنج
چو راحتی نرسانی، مشو عذاب النج
هوش مصنوعی: ثروت واقعی در دل انسان است، ای درویش با صدها گنج. اگر تو نتوانی آرامش را به دیگران هدیه کنی، خود را دچار عذاب نکن.
همانست گنج که دیدی چو خاک هر گنجی
که زیر خاک نهی، خاک بر سر آن گنج
هوش مصنوعی: گنجی که ارزش و اهمیت آن را نمیدانی، درست مانند خاک است. هر گنجی که در زیر خاک قرار بگیرد، در واقع تحتالشعاع خاک و نادیده گرفته شدن قرار میگیرد.
خرد ز بهر کمال و کنیش آلت مال
چو ابلهان به ترازوی زر سفال مسنج
هوش مصنوعی: خرد و دانایی برای رسیدن به کمال مهم است، بنابراین نباید مانند افراد نادان، ارزش خود را با پول و ثروت سنجید. بلکه باید به دانش و آگاهی خود بها بدهیم و آن را در نظر داشته باشیم.
مدو چو مور تهیگه تهی که در سالی
نخورد یک جو و پامال شد به بردن رنج
هوش مصنوعی: این بیت به ما یادآوری میکند که مانند مورچه، نباید بیدلیل تلاش کنیم و در پی چیزهای کوچک برویم، زیرا ممکن است تمام زحمات ما بیثمر باشد و در نهایت چیزی عاید ما نشود. در واقع، زمان و انرژی خود را باید هوشمندانه و با هدف صرف کنیم تا نتیجهای رضایتبخش بگیریم.
ز خوی زشت پس از مردن تو هم چه عجب
که استخوانت کند سنگ چون صف شطرنج
هوش مصنوعی: پس از مرگ تو، چه عجیب است که استخوانهایت مانند سنگهای صفحه شطرنج میشوند، چرا که ذات بد تو تاثیر خود را نشان میدهد.
نه زنده، مرده بود آنکه سنگ پیوسته
تنش به رنگ به سودا و روح در افرنج
هوش مصنوعی: آن کسی که همواره در تلاش و در عذاب است، نه در حقیقت زنده به شمار میآید و نه در آرامش، بلکه همچون سنگی بیجان و رنگپریده است که نمیتواند از اختلافات و دشواریها رهایی یابد. روحش تحت تأثیر فرهنگ و تفکرات بیگانه قرار دارد.
ز بهر سنگ ملمع که آیدت در دست
بسا کسان که شکستی به سنگ شان آرنج
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن گوهر، ممکن است با سنگهای خُرد و بیارزش درگیر شوی. این نشاندهنده این است که خیلیها به خاطر جستجوی چیزهای باارزش، شکست و آسیبهایی را تجربه کردهاند.
ز بهر سیم و درم صد شکنجه بیش کنی
که ایستاده نماز اوفتد برانت شکنج
هوش مصنوعی: به خاطر پول و ثروت چقدر شکنجه و زحمت میکشی، در حالی که چون در نماز به سجده میافتی، آن همه سختی برایت بیفایده خواهد بود.
دو پنجه با تو زده شیر چرخ و تو با خود
گرفته راست سه پنجاه در سرای سپنج
هوش مصنوعی: دو دست و پا به مبارزه با تو آمدهاند و تو هم با قدرت تمام خود را آماده کردهای تا در این عرصه رقابت کنی.
چنان به لذت نفسی، که گر شود ممکن
به حرص حس ششم در فزایی اندر پنج
هوش مصنوعی: به قدری در لذت نفس غوطهور هستی که اگر امکان داشته باشد، با میل و اشتهای شدید، میخواهی از تجربههای دیگر هم بهرهمند شوی و از آنها بیشتر لذت ببری.
خوبی چکان که شود خونت آب در ره دین
نه آن خویی که چکد از رخت کرشمه و غنج
هوش مصنوعی: اگر انسان خوبیها و فضایلش را به نمایش بگذارد و در راه دین و اخلاق عمل کند، ارزشی دارد، نه اینکه فقط زیباییهای ظاهری و جذابیتهای فریبنده خود را بروز دهد.
به باغ گل ز خوی باغبان دمد نه ز آب
گمان مبر تو که بی رنج بردمد نارنج
هوش مصنوعی: به باغ گل، عطر و بوی خوش باغبان حس میشود، نه به آب یا باران. نباید گمان کنی که نارنج بدون زحمت و تلاش برداشت میشود.
اگر چه ناخوشت آید نصیحت خسرو
شفاست آن همه، از تلخی هلیله مرنج
هوش مصنوعی: اگرچه نصیحت کردن ممکن است برایت خوشایند نباشد، اما این نصیحت مانند دارویی است که هر چند تلخ باشد، در نهایت برای سلامتی مفید است.

امیرخسرو دهلوی