گنجور

شمارهٔ ۴۰

دیدم بسی زمانه مردآزمای را
سازنده نیست هیچ امیر و گدای را
جز باد و دم ترنم این تنگنای نیست
چون غلغل تهی نفس تنگنای را
چندین مکن دماغ به کافور و مشک، تر
بر عاریت شناس کف عطرسای را
در خود مبین به کبر که از بهر عکس کار
اینها بس است بهره تن خودنمای را
قرب مملوک نیست مگر دون و سفله را
اینجا مبین تو مردم والاگرای را
جایی که جای بر سر شاهان مگس کند
نبود محل اوج پریدن همای را
آنان که گفته اند طلاق عروس کون
کابین این عروس دهند این سرای را
ای توسنی که همت عالی خطاب تست
بشکن به یک لگد فلک دیوپای را
تاریکی زمانه چو روشن کند به مهر
صفوت چو نیست آدمی تیره رای را
بی زادن بلا چو نباشد، چه ساختند
کشت سراب این فلک فتنه زای را
روزی که می رود مشمر، خسروا، زعمر
الا همان قدر که پرستی خدای را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیدم بسی زمانه مردآزمای را
سازنده نیست هیچ امیر و گدای را
هوش مصنوعی: دیدم که زمانه، مردان را قوی و آزموده نمی‌سازد، و هیچ رییس و گدایی را به وحدت نمی‌آورد.
جز باد و دم ترنم این تنگنای نیست
چون غلغل تهی نفس تنگنای را
هوش مصنوعی: غیر از وزش نسیم و صدای ملایم در این تنگنای خالی، چیز دیگری وجود ندارد، مانند صدای پُر کردن یک فضای خالی با نفس‌هایی که در آنجا است.
چندین مکن دماغ به کافور و مشک، تر
بر عاریت شناس کف عطرسای را
هوش مصنوعی: بیش از حد به عطر و خوشبویی وابسته نشو و قدر بوی خوشی را که به‌راحتی به دست آورده‌ای، بدان.
در خود مبین به کبر که از بهر عکس کار
اینها بس است بهره تن خودنمای را
هوش مصنوعی: به خود نبال و مغرور نباش، زیرا برای اثبات برتری این افراد، همین که بخواهی خود را به رخ بکشی، کافی است.
قرب مملوک نیست مگر دون و سفله را
اینجا مبین تو مردم والاگرای را
هوش مصنوعی: نزدیکی به مقام‌های بالا تنها برای افراد پست و بی‌مقدار نیست. اینجا، تو انسان‌های بزرگ و با ارزش را ببین.
جایی که جای بر سر شاهان مگس کند
نبود محل اوج پریدن همای را
هوش مصنوعی: در جایی که مگس بر سر پادشاهان نشسته باشد، دیگر جایی برای پرواز سربازان بزرگ وجود ندارد.
آنان که گفته اند طلاق عروس کون
کابین این عروس دهند این سرای را
هوش مصنوعی: آنهایی که گفته‌اند طلاق، به معنای جدا شدن از همسر است، در واقع در پی این هستند که مسئولیت و حقوق این زندگی را برعهده بگیرند و به نوعی به تأسیس و نگهداری این خانه کمک کنند.
ای توسنی که همت عالی خطاب تست
بشکن به یک لگد فلک دیوپای را
هوش مصنوعی: ای اسب توسن که دارای همت بلند هستی، با یک لگد می‌توانی پای دیو را بشکنی، یعنی می‌توانی بر مشکلات و موانع فائق آینی.
تاریکی زمانه چو روشن کند به مهر
صفوت چو نیست آدمی تیره رای را
هوش مصنوعی: زمانه مثل تاریکی است، اما وقتی محبت و پاکی به میان بیاید، این تاریکی روشن می‌شود. انسان‌های نادان و بداندیش نمی‌توانند از این روشنی بهره‌مند شوند.
بی زادن بلا چو نباشد، چه ساختند
کشت سراب این فلک فتنه زای را
هوش مصنوعی: اگر بلایی نباشد که از زاد و ولد ناشی شود، پس این دنیا که پر از فتنه و چالش است، چه دلیلی برای کشتن امید و زندگی دارد؟
روزی که می رود مشمر، خسروا، زعمر
الا همان قدر که پرستی خدای را
هوش مصنوعی: روزی که می‌گذرد را حساب نکن، ای شاه، از عمرت فقط همان اندازه را بشمار که در راه عبادت خدا صرف شده است.

حاشیه ها

1396/11/02 10:02
امین کیخا

بیت 8 در میان واژه ی توسنی فاصله افتاده و تو سنی شده است که ویرایش میخواهد .
امروزه به جانور وحشی دد و به جانور اهلی دام و به جانور اهلی رمنده و نافرمان توسن میگوییم .