شمارهٔ ۳۹۷
رخت کز آتش تبها به تاب در عرق است
چو نیک می نگرم آفتاب در عرق است
به خونش گر شد آن روی و در عرق افتاد
همیشه شمع منور به تاب در عرق است
به گرد عارض و روی تو خط خوی آلود
محقق است که چون مشک ناب در عرق است
چو عکس روی خوی آلوده اش به جام افتاد
قدح چو با دل پر خون شراب در عرق است
ز رشک آنکه عرق بر رخش چرا غلتید
سرشک دیده ما چون حباب در عرق است
ز غیرت این تن خسرو چو در تب و سوز است
دلش بر آتش غم چون کباب در عرق است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخت کز آتش تبها به تاب در عرق است
چو نیک می نگرم آفتاب در عرق است
هوش مصنوعی: پوششت از گرما و تب به شدت عرق کرده است، اما وقتی با دقت نگاه میکنم، میبینم که نور خورشید هم در عرقش نقش دارد.
به خونش گر شد آن روی و در عرق افتاد
همیشه شمع منور به تاب در عرق است
هوش مصنوعی: اگر چهرهاش به خون آغشته شود و در عرق بریزد، همیشه شمع روشنی که به زیبایی میدرخشد، در همین عرق است.
به گرد عارض و روی تو خط خوی آلود
محقق است که چون مشک ناب در عرق است
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و جذابیت چهره تو اشاره دارد و میگوید که لکهای از صفای طبیعی و خلوص همچون عطر مشک در عرق وجود دارد. این بدان معناست که زیبایی تو، به مانند عطری خوشبو که از مشک نشأت میگیرد، خالص و بینظیر است.
چو عکس روی خوی آلوده اش به جام افتاد
قدح چو با دل پر خون شراب در عرق است
هوش مصنوعی: وقتی تصویر چهرهای که زشت است در جام افتاد، گویی که دل من پر از غم و اندوه است و شراب هم در عرق جمع شده.
ز رشک آنکه عرق بر رخش چرا غلتید
سرشک دیده ما چون حباب در عرق است
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت به آنکه عرق بر چهرهاش نشسته، اشک ما مانند حباب در عرق موجود است.
ز غیرت این تن خسرو چو در تب و سوز است
دلش بر آتش غم چون کباب در عرق است
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر غیرت و احساس درونیش در عذاب و رنج است، دلش به مانند کبابی که بر روی آتش پخته میشود، در شعلههای غم سوخته و در عرق قرار دارد.

امیرخسرو دهلوی